کلیدواژه: ورید

کلیدواژه: ورید

به نام خدا

سلام

امروز میخواهیم راجع به ریشه [و ر د ] و مشتقات آن صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: ورید اصل معنای این ریشه، قصدِ آب کردن، یا دنبال آب رفتن به دلیل تشنگی است. منظور از این ریشه گاهی فقط، رسیدن یا حاضرشدن بر لب آب و گاهی داخل شدن به آن است. این کلمه در ابتدا فقط برای آب بکار رفته و به تدریج درغیرِ آب هم استعمال شده است. مصدر آن ورود، اسم فاعل آن، وارِد و اسم مفعول آن، مَوْرود است. وارد، کسی است که زودتر از همه به لب آب رسیده است و جمع آن، وِرد، به معنای وارد شوندگان و مجازاً، تشنگان است چون معمولاً کسی دنبال آب میرود که تشنه باشد. درکاروان، اصطلاح وارد، به کسی گفته میشود که پیشاپیشِ کاروان برای پیداکردن آب، روانه میشود. وِرْد، همچنین به آب یا آبشخوری که آماده ورود باشد، گفته شده و گاهی به عنوان مصدر نیز بکار رفته است به معنای عَطْشان. ورید یا سیاهرگ، نیز از این ریشه بوده و رگی است که خون را به قلب برمی گرداند و چون همیشه با حجم بالا و ثابتی از خون مواجه است، به این نام نامیده شده است. درقرآن، سیاهرگ، به رشته یا طناب تشبیه شده و اشاره به رگ گردن دارد. وَرْدْ، به معنای گُل نیز از این ریشه است و از کلمه وارِد، گرفته شده چون وارِد، قبل از همه به آب میرسد و گل نیز اولین ثمره و میوه درخت را تشکیل میدهد لذا به شکوفه هر درختی، وَرد میگویند. وَرْدَة، نیز واحد وَرْد بوده به معنای یک شکوفه یاگل است. این شیوه از نامگذاری را در زبان فارسی، نیز در مورد میوه درختان داریم و به میوه نو رسیده، نورس یا نوبر گفته میشود. وَرد، بطور عام به شکوفه هر درختی گفته میشود ولی به طور خاص اشاره به گل سرخ، دارد. باافزودنِ "ی" نسبت به آخر کلمه، "وردیّ" بدست می آید که یکی از رنگها بوده به معنای رنگ صورتی یا گُلی و گلگون. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:

🔺وَرَدَ: واردشدن، رسیدن، به آبشخور وارد شدن

🌿مثال: لَوْکَانَ هَؤُلَآءِ ءَالِهَةً مَا وَرَدُوهَا: اگر اینها معبودهای حقیقی بودند، هرگز وارد آن (دوزخ) نمی شدند.

🌿مثال: وَ لَمَّا وَرَدَ مَآءَ مَدْیَنَ: و هنگامیکه به نزدیک آب مدین رسید.

🔺اَوْرَدَ: واردکردن، به آبشخور وارد کردن چهارپا

🌿مثال: فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ: و آنها را مانند چهارپایان واردِ آتش کرد.

🔺وارِد: کسی که وارد آب میشود، تشنه، آب آور، ماموریافتن آب برای کاروان، سقّا، جمع آن میشود >>> وِرْدْ، وارِدُون

🌿مثال: فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ: مامور آب خود را فرستادند.

🌿مثال: وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا: و هیچ کس از شمانیست مگر آنکه وارد آن (دوزخ) میشود.

🌿مثال: وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَیٰ جَهَنَّمَ وِرْداً: مجرمان را تشنه کام (عطشان) به سوی جهنم می رانیم.

🌿مثال: أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ: شما بر آن، وارد می شوید

🔺وِرْدْ: آبشخور یا آبی که بر آن وارد شوند، جمعِ وارد

🔺مَوْرُود: جایی که به آن وارد شوند.

🌿مثال: وَ بِئْسَ الْوِرْدَ الْمَوْرُودُ: ودچه بد آبشخوری است که بر آن وارد می شوند.

🔺وَرْدة: گل، گل سرخ

🌿مثال: فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَآءُ فَکَانَتْ وَرْدَةً کَالدِّهَانِ: در آن هنگام که آسمان شکافته شود و همچون روغن مذاب، گلگون گردد.

🔺وَرید: سیاهرگ، رگ گردن

🌿مثال: وَدنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ: ما به او از رگ گردنش نزدیک تر هستیم.

 

برچسب‌ها

مطالب مرتبط