کلیدواژه: شرق
به نام خدا
سلام
امروز میخواهیم راجع به ریشه [ ش ر ق ] و مشتقات آن صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: شرق اصل معنای این ریشه، تابیدن و روشن شدن است و شرق یکی از جهات چهارگانه جغرافیایی است. مَشْرق، به محل سر زدن خورشید گفته میشود. واژه مشرق، درقرآن کریم، بصورت های مفرد، مثنی و جمع بکار رفته است که با توجه به کروی بودن زمین و حرکتهای وضعی و انتقالی آن، نسبت به موقعیتهای جغرافیایی مختلف، هرسه مورد صحیح است. و حالا میپردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
اِشراق :طلوع کردن و روشن شدن، داخل شدن در وقت طلوعِ افتاب، بامداد
مثال: إِنّاسَخَّرْنَا الْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَا لْإِشْراق: همانا ما کوهها را رام کردیم که شامگاهان و بامدادان، با او تسبیح گویند.
مثال: وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها: و زمین به نور پروردگارش روشن شد.
مُشْرِقْ: کسی که وارد وقت طلوع میشود، جمعِ آن میشود >>> مُشْرِقین: رسندگان به طلوع خورشید
مثال: فَأَتْبَعُوهُم مُشْرِقِینَ: پس هنگام طلوع افتاب، از پی آنها رسیدند (آنها را تعقیب کردند)
مَشْرِق: محل طلوع خورشید، تثنیه آن میشود >>> مَشْرِقَیْن و جمع آن میشود >>> مَشارِق
مثال: یالَیتَ بَیْنِی وَبَیْنِکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ: ای کاش میان من و تو فاصله ای به اندازه دو مشرق بود.
مثال: فَلاأُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِب: سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها
شَرقی: منسوب به شرق