کلیدواژه: استوا

کلیدواژه: استوا

به نام خدا

سلام

امروز میخواهیم راجع به ریشه [ س و ی ] و مشتقات آن صحبت کنیم و كليد واژه ما عبارتست از: استوا اصل معنای اين ريشه، برابر بودن است. خط اِستْوا (يااُستُوا) خط فرضی است كه از وسط كره زمين ميگذرد و آن را به دو نيمكره مساوى تقسيم ميكند. در آیات قرآن، از اين ريشه، در بيان چگونگىِ آفرينش استفاده شده كه به آيات اِستوا معروف اند، چون اساس ِخلقت، برپايه ى نظم و اصول رياضى بوده و در اين رابطه، اصلِ مهمِ ِتساوى يا تقارن كه منجر به حفظ تعادل و تناسب و زيبایی ميشود نقشِ كليدى را ايفا ميكند. در اين رابطه، ميتوانيم به خلقت انسان اشاره كنيم؛ در تركيب صورت و بدن انسان، اعضايى كه فرد هستندمثل بينى و لب، درخط وسط، و اعضاى زوج مثل چشم ها، ابروها،گوشها و دست ها و پاها در دو طرف و با فاصله مساوى از يكديگر قراردگرفته اند که علاوه بر ایجاد تناسب و زیبایی باعث افزایش کارآیی آنها نیز میشود. مثالِ ديگر در مورد قامتِ انسان است كه خداوند، آن را راست آفريده است تا از نظر زيبایی و تعادل در بهترين حالت باشد، به طوريكه كوچكترين خمیدگى يا انحنا در قامت، باعث به هم خوردنِ توازن و تعادل بدن ميشود. این قاعده در خلقت آسمانها و زمین نیز صادق بوده که منجربه ایجاد شب و روز و ماه و سال به فواصل منظم شده و نوشتن تقویم و پیش بینی وقایع نجومی آینده را ممکن میسازد. این قاعده در خلقت سایر جانداران و مظاهر طبیعت نیز صادق است و انسان با الهام گرفتن از این اصل اساسی در طبیعت، موفق به خلق آثار معماری و دیگرسازه ها شده است. رعایت اصل تعادل، که در دین مبین اسلام، به آن تاکید شده شاه کلید و رمز موفقیت انسانها و جوامع بشری است و در این دین هر نوع افراط و تفریط مذموم شمرده شده و خداوند فرموده ما شما را امت وسط قرار دادیم بطورمثال، رهبانیت و دنیا پرستی هر دو نفی شده است و حتی در بخشش نیز خداوند فرموده جانب اعتدال را نگه داشته و نه دستان خود را بسته به گردن نگه دارید و نه آنقدر باز کنید که نیازمند دیگری شوید. حد اعلای اعتدال درنمونه انسانی نیز وجود مبارک پیامبر عظیم الشان ما حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و اله و سلم است، چنانچه شاعر گرانقدر در این مورد فرموده: ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد با اين توضيحات ابتدايي كم كم به معانی مشتقات اين ريشه وارد ميشويم: معانى اين ريشه عمدتا حول محور کلمات "مساوی" و "وسط"، قرار دارند. كاربرد اين ريشه گاهى در مقايسه دو چيز با يكديگر است كه در اينصورت به معناى مساوى بودن یا نبودن آنها است؛ مثلِ : آيا آنهايى كه ميدانند با آنان كه نميدانند برابرند؟ و يا: آن را با خاك يكسان كرد. و گاهى گفتگو در مورد شیء واحدی است كه در اينصورت، به معناى بهترين حالت يا وضعيت ِ آن شىء از نظر زيبايى و آراستگى، نظم و ترتيب، سلامت و نيز تعادل و استقرار است. بنابراين، اِستواى هر چيزى به معناى بهترين حالت وجودىِ آن چیز است كه در موارد مختلف، متفاوت هست مثلا: اِستِوای راه به خودی خود، راه راست يا صاف و هموار است، چرا كه انسان را سريعتر و راحت تر به مقصد ميرساند و استوای آن، برای دو گروه که قرار گذاشته اند،از دوا نتهای راه به هم برسند، وسط راه است که فاصله آن برای هر دو گروه یکسان بوده و آنها را بهتر و سریعتر به محل قرار میرساند. استوای جبرئيل وقتى به صورت جسمانی بر پيامبر ظاهر شد به شکل فردى ايستاده و راست قامت بود. اِستواىِ حضرت ِزكريا، وقتى سه روز با مردم صحبت نكرد با آنكه عيب و نقصى در زبانِ خود نداشت تكيه بر سلامتى (ياسالم بودن زبانِ) ايشان بود. اِستواى جهنم، وقتى بدكاران واردِ آن ميشوند وسط ِجهنم هست، چون عذابها آنجا از هر طرف احاطه داشته و باعث تنبيه بهتر گناهكاران ميشود. اِستواىِ كودك، وقتى به كمالِ بلوغ ِ خود ميرسد وقتيست كه در كار و زندگى استقرار و تسلط پيداكند. و استواىِ كشتىِ طوفان زده، آنست كه بر خشکی (مثل کوه جودی درمثال قرانی) بنشيند يا مستقرشود. لازم به ذكر است كه اِستِواىِ مكانى باعث ايجاد تسلط وواستيلا نيز ميشود، مثل قرارگرفتن یک سخنران در وسط ِ يک جمع، که باعث رسیدن صدا به گوش همه و تسلط و کنترل بهترِ جمع می گردد. و در مورد خداوند، چون فاصله خداوند با تمامِ مخلوقات، يكسان بوده و دورى و نزديكى در مورد او معنا ندارد بنابراين خداوند تسلط كامل به تمام موجودات داشته و قرار گرفتن خداوند بر عرش، كنايه از تسلط او بر تمام عالم و تدبير عالم است. بنابراين با توجه به مفهوم كلى آيه و عبارات ِقبل تر، ميتوان معناى متناسبِ اين ريشه را براى هريك از موارد در نظر گرفت. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی اين ريشه:

🔺سَوَّىَ: ( ازمصدرِتَسويه ) برابركردن، مرتب كردن، آراستن، سامان دادن، نظام بخشيدن، به بهترين شكل آفريدن، موزون و متناسب ساختن

🌿مثال: فَخَلَقَ فَسَوّىٰ: پس خلق كرد و موزون کرد.

🌿مثال: یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوّىٰ بِهِمُ الاَرْضُ: در آن روز آنها که کافر شدند و با پیامبر به مخالفت برخاستند آرزو میکنند که ايكاش با زمین (خاک)یکسان بودند.

🌿مثال: فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا: خداوند آنها را به کیفر گناهشان در هم کوبید و با خاک یکسانشان کرد (شهرشان را با خاک یکسان کرد)

🌿مثال: اِذْنُسَوّیکُم بِرَبِّ الْعالَمین: آنگاه که شما را با پروردگار عالمیان برابر می شمردیم.

🔺ساٰوىٰ: (ازمصدرمِساواة) برابركردن

🌿مثال: حَتّیٰ اِذاسٰاوٰی بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ: تا هنگامیکه بین حاشیه ها یا کناره های دو کوه را برابر ساخت.

🔺🔺اِستَوىٰ: (اسْتِواء) برابربودن، مستقرشدن، متعادل شدن، ایستادن، قرارگرفتن

🌿مثال: هلْ يَسْتَوِى الْاَعْمىٰ وَالْبَصير: آيا كور و بينا برابرند؟

🌿مثال: وَ لَمّابَلَغَ اَشُدَّهُ وَاسْتَوىٰ: و چون به رشد و قوّت خود رسيد و در زندگى استقرار يافت

🌿مثال: لِتَسْتَوواعَلَیٰ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا عْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَاسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ: تابرپشت آن (کشتی یاچهارپا) قرار بگیرید (بنشینید) و آنگاه که بر آن استقرار یافتید نعمت پروردگارتان را یاد کنید.

🌿مثال: ذُومِرَّةٍ فَاسْتَوَیٰ: همان مَلَک مقتدری که برخلقت کامل خود جلوه کرد (راست بایستاد)

🌿مثال: فَاسْتَوَیٰ عَلَی سُوقِهِ: پس بر ساق (پای) خود راست و محکم بایستد

🔺اِستِوىٰ عَلىٰ: مسلط گرديدن، استقراريافتن

🌿مثال: ثُمَّ اسْتَوىٰ عَلى الْعَرشِ: سپس بر عرش مسلط گرديد (برتخت سلطنت نشست)

🌿مثال: اِسْتَوَتْ على الْجُودِیِّ: كشتى بر كوه جودى مستقرشد (نشست)

🔺اِستَوىٰ اِلىٰ: قصدافرينش كردن، توجه كردن

🌿مثال: ثُمَّ اسْتَوَىٰ اِلَى السَّماءِ: سپس به آسمان پرداخت (اراده آفرينش آسمان نمود)

🔺سُوىٰ-سِوىٰ: ميان، وسط، صاف و هموار

🌿مثال: مَكاناًسُوىً: مكانى كه وسط (با فاصله مساوی از دو گروه) باشد،مكان صاف و هموار

🔺سَواء: برابر، وسط، راست، يكسان

🌿مثال: سواءٌ عَلَيْهِم ءَاَنْذَرْتَهُم اَمْ لَمْ تُنْذِرْهُم لايُوْمِنون: براى آنها انذار بدهى يا ندهى يكسان است ايمان نمى آورند

🌿مثال: سَواءِالجَحيم: وسطِ جهنم

🌿مثال: سَواءَالسَّبيل: راه راست و مستقیم، وسط راه

🌿مثال: سواءًلِلسّائِلين: برابر(متناسب) با نيازهاى درخواست كنندگان

🌿مثال: جَعَلْنٰاهُ لِلنّاٰسِ سَوٰاءًالْعٰاکِفُ فیٖهِ وَالْبٰادِ: آن را برای ساکنان آن شهر و بادیه نشینان (مسافران) یکسان قرار دادیم.

🔺علىٰ سَواءٍ: بطوريكسان(عَلَى السَّويه)

🌿مثال: وَإِمَّاتَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِیَانَةً فَانْبِذْ إِلَیْهِمْ عَلَیٰ سَوَآءٍ: و هر گاه از قومی بیم خیانت داشتی به گونه ای برابر پیمانشان را لغوکن (و مقابله به مثل کن).

🌿مثال: فَقُلْ اٰذَنْتُکُمْ عَلیٰ سَوٰاءٍ: پس بگو به همگی شما بطور یکسان، اعلام خطرمیکنم.

🔺سَوِىّ:راست، راست قامت، برابر، متناسب، سالم

🌿مثال: صِراطاًسَويّاً: راه راست

🌿مثال: قالَ اٰيَتُكَ اَلّاتُكَلِّمَ الّناسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَويّا: نشانه تو آنست كه سه شب با مردم سخن نگويى با آنكه سالم هستى

🔹تبصره: و اما اين ريشه،معنى ديگرى نيز داردكه متفاوت با معانى قبلي است:

🔺سَواء-سِواء: غير،جز

🌿مثال: ماسِوَالله: غيرازخدا

🌿مثال: سَواءَكَ: به جز

برچسب‌ها

مطالب مرتبط