کلیدواژه:اَیاب وذَهاب

کلیدواژه:اَیاب وذَهاب

کلیدواژه:اَیاب وذَهاب

به نام خدا
سلام
امروزمیخواهیم راجع به دوریشه مقابل هم صحبت کنیم وکلیدواژه ماعبارست از:

                         اِیاب وذَهاب
این اصطلاح به معنای امدوشدیارفت وبرگشت میباشد.
ابتدامیپردازیم به اولین واژه ازاین عبارت یعنی" اَیاب" 
این کلمه،مصدر، ازریشه أَوَبَ بوده به معنای رجوع وبازگشت میباشد.
این ریشه درقران،درموردتوجه وبازگشت به سوی خدابکاررفته وبه معنای مطلقِ توجه وبازگشت به سوی خدامیباشدکه میتواندحتی بدون ارتکاب  گناه بوده بنابراین ،درموردپیامبران نیزبکاررفته است.
ایّوب که نام یکی ازپیامبران الهی میباشدنیزازاین ریشه گرفته شده وبه معنای بازگشت کرده یابازگشت کننده بسوی خدامیباشدزیرااین پیامبربسیاربه درگاه خدارجوع میکرد.
اَوّاب نیزصیغه مبالغه ازاین ریشه بوده به معنای بسیاربازگشت کننده میباشد.
مَآب نیزهم مصدروهم اسم زمان ومکان ازاین ریشه میباشدبه معنای بازگشتگاه.
وحالامیپردازیم به مثالهای قرانی این ریشه:
🔺أوَّبَ:(ازباب تفعیل )بازگشتن،بازگشتن صدا(تسبیح گفتن)
مثال:یاجِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ:ای کوههاهمراه اوتسبیح بگویید.
🔺ایاب:برگشتن ،بازگشتن
مثال:اِنَّ إِلَیْنَاإِیَابَهُمْ:هماناکه بازگشت انان به سوی ماست
🔺مآب:بازگشتگاه ،منزلگاه
مثال:وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّمَآبٍ:وبدرستیکه برای طغیانگران،بدمنزلگاهی است
مثال:وَالّلهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ:وبازگشت(سرانجام) نیکونزدخداونداست.
مثال:إِلَیْهِ أَدْعُواوَإِلَیْهِ مَآبِ:به سوی اودعوت میکنم وبازگشت من به سوی اوست.
مثال:فَمَنْ شَاءَاتَّخَذَ إِلَیٰ رَبِّهِ مَآباً:پس هرکه بخواهدبسوی پروردگارخودراه بازگشتی بیابد.
🔺اوّاب :بسیاررجوع کننده به خداوند،جمعِ ان میشود:اَوّابین
مثال:وَوَهَبْنَالِدَاوُدَسُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُإِنَّهُ أَوَّابٌ:به داود،سلیمان راعطاکردیم که نیکوبنده ای بود،همانااوبسیارتوبه کننده بود
مثال:هَذَامَاتُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ:این بهشتی که وعده داده شده ایدبرای هرکسی است که بسیاربه سوی خدارجوع کند.
مثال:فَإِنَّهُ کَانَ لِلْاَوّابینَ غَفُوراً:هراینه اونسبت به بازگشت کنندگان بسیارامرزنده است
🔺ایُّوب:نام یکی ازپیامبران الهی،بازگشت کننده
مثال:وَاذْکُرْعَبْدَنَااَیّوُبَ:یادکن بنده ماایوب را

🔷وحالامیپردازیم به کلمه دوم ازعبارت کلیدواژه، یعنی "ذَهاب"
این کلمه نیزمصدر،ازریشه ذَهَبَ بوده به معنای رفتن میباشد. 
مذهب نیزازاین ریشه بوده به معنای راه وروش میباشد.
یکی ازمشتقات این ریشه به نام ذَهَبْ، به معنای طلا،سکه زروپول وثروت میباشدچون، پول یاسکه ازخرجهای رایج بین مردم بوده وبرای رفتن به سفر یاهرجای دیگر،همراه داشتن پول یاطلا الزامیست.
سلسلة الذَهَب یازنجیره زرین،نیزنام حدیث قدسی درباب توحیداست که ازامام رضاعلیه السلام نقل شده وازطریق امامان معصوم علیهم السلام به پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم وسرانجام به خدا میرسد.
باافزودن" ی" نسبت به این کلمه،ذَهبَی ،به دست میاید که یکی ازرنگهابوده به معنای طلایی یازرین میباشد.
تَذهیب،نیزبه معنای طلاکاری کردن یازراندودکردن میباشد.
وحالامیپردازیم به مثالهای قرانی این ریشه: 🔺ذهَبَ:رفتن،رهسپارشدن،گذشتن
مثال:إِذْهَبْ إِلَیٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَیٰ:به سوی فرعون بروکه اوطغیان کرده است.
🔺ذهَبَ ب:بردن
فَإِمَّانَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّامِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ:هرگاه توراازمیان انهاببریم،به یقین انان رامجازات خواهیم کرد.
🔺اذْهَبَ:بردن،ازبین بردن،مصرف کردن،استفاده کردن
مثال:إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ:اگرخدابخواهدشمارامیبردوخلق تازه ای می اورد.
مثال:إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ:بدرستیکه حسنات،سیئات راازبین میبرد.
مثال:أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا:ازنعمتهای پاکیزه درزندگی دنیای خوداستفاده کردید.
🔺ذاهِب:رونده
مثال:وَقَالَ إِنّی ذَاهِبٌ إِلَیٰ رَبِّی سَیَهْدِینِ:وگفت من به سوی پروردگارم میروم،اومراهدایت خواهدکرد.
🔺ذهاب:رفتن
🔺ذهاب ب:بردن
مثال:وَإِنّاعَلَیٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقادِروُنَ:وما،دربردنِ ان کاملاتواناهستیم.
🔺ذهَب:طلا
مثال:یُحَلَّوْنَ فِیهَامِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤاً وَلِبَاسُهُمْ فِیهَاحَرِیرٌ:درانجابادستبندهایی ازطلاومرواریدزینت میشوند ولباسهایشان ازحریراست.

برچسب‌ها

دیدگاه دانش آموختگان

ثبت دیدگاه

مطالب مرتبط