کلیدواژه: وِزر

کلیدواژه: وِزر

به نام خدا

سلام

امروزمیخواهیم راجع به ریشه وَزَرَ ومشتقات ان صحبت کنیم وكليدواژه ماعبارتست از: وِزْرْ؛ معناى اصلى اين ريشه،سنگينى ميباشد. كلمه وزيرهم ازاين ريشه گرفته شده چون سنگينى بارحكومت به دوش اوست. به گناه هم،وِزر،گفته میشود چون مثل بار، بردوش انسان سنگینی کرده وعقوبت های بزرگی رادرپی دارد. اصطلاح وزرووبال به معنای بارگناه وبدعاقبتی میباشد. یکی ازمشتقات این ریشه به معنای کوه وپناهگاه میباشد،چر اکه کوه،نمادسنگینی وصلابت بوده و به همین دلیل ،میتواندپناهگاه خوبی باشد. وِزر،به هرچیزی که انسان به دوش می کشدگفته میشودودرجنگ منظورازان،اسلحه والات جنگیست که انسان به دوش میکشد. وحالامی پردازیم به مشتقات مختلف:

🔺وِزْرْ:سنگينى،بارگران،گناه>>>جمع ان ميشوداَوْزار مثال:وَوَضَعْناعَنْکَ وِزْرَکَ:وبارگرانت رااز(دوش) توبرداشتیم مثال:لِیَحْمِلُواأَوْزارَهُمْ کَامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ:انهابایدروزقیامت بارگناهان خودرابطورکامل بردوش کشند. مثال :وَلٰکِنَّاحُمِّلْنَاأَوْزَاراًمِنْ زِینَةِ الْقَوْمِ :ولی بارهایی اززیورالات قوم رابردوش مانهادند. مثال:حَتّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ اَوْزارَها:تاجنگ،بارهاى سنگين(سلاح) خودرابرزمين نهد.

🔺وَزَرَ(فعل):بارسنگين به دوش كشيدن

🔺وازِرَة:گناهكار مثال:وَلاتَزِرُوازِرَةٌوِزْرَاُخْرىٰ:وهيچ گناهكارى ،بارگناه ديگرى رابه دوش نميكشد.

🔺وَزیر:کمک ویار،معاون مثال:وَاجْعَلْ لِی وَزِیراًمِنْ أَهْلِی هَارُونَ أَخِی:ویکی ازخویشانم رادستیارم قرارده، هارون برادرم را.

🔺وَزَرْ:كوهی که به ان پناه برند،پناهگاه مثال:كَلَّالَاوَزَرَ:هرگزچنين نيست، پناهگاهى وجودندارد.

برچسب‌ها

مطالب مرتبط