کلیدواژه: کبکبه

کلیدواژه: کبکبه

به نام خدا

سلام

امروزميخواهيم راجع به ريشه كَبّ ياكَبَبَ صحبت كنيم و كليدواژه ماعبارتست از کبکبه کَبَبَ دراصل، به معناى به روافکندن یاسرنگون شدن ميباشد.كلمه كَبْكَبَه نيزتكرارِواژه كَبْ ،ميباشديعنى چندبارفروافكندن ياسرنگون كردن. این ریشه به معنی خضوع وتعظیم وخم کردن نیزمیباشد. كبكبه به جماعتى پيوسته به هم، نیزگفته ميشود. دراصطلاح رایج،وقتی ميگوييم كسى باكبكبه  امدمنظوراينست كه باگروهى پیوسته ازخَدَم وحَشَم که به حالت فروافتاده وزيردست هستندواردشدکه این حالتْ، جلال وشکوه اورامیرساند. واژه کباب هم ،ازاین ریشه است ݘون درمرحله پختن، ان رازیرورومیکنند. برای به خاطرسپاری اسانتراین ریشه میتوانیم ازکلمه کبک،که مشابه این ریشه هست نیزاستفاده کنیم.این پرنده،وقتی درزمستان باشکارچی مواجه میشوددراثرترس ووحشت،خودرابه سرعت وباسربه روی برفهاپرت کرده بطوریکه پاهایش ازبرف بیرون میزندوشکارچی این پرنده راازپاهامیگیردوضرب المثلِ"مثل کبک،سرش رازیربرف کرده است"نیزدرهمین رابطه،گفته شده است. بااين توضيحات. ميپردازيم به مشتقاتِ اين ريشه:

🔺كَبَّ:به روانداختن ،به زمين افكندن مثال:وَمَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِفَكُبَّتْ وُجوهُهُمْ فِى الّنار:وکسانیکه کاربدی بیاورندپس به رو،دراتش،سرنگون می شوند.

🔺مُكِبّ:به روافتاده،نگونسار مثال :اَفَمَنْ يَمشى مُكِبّاًعَلى وَجْهِهِ اَهْدیٰ أَمَّنْ یَمْشی سَوِیّاً عَلیٰ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ:اياكسيكه به روافتاده راه میرود(باصورت برروی زمین میخزد)هدایت یافته تراست یاکسیکه ایستاده وراست قامت برصراط مستقیم گام برمیدارد؟

🔺كَبْكَبَ:سرنگون شدن،روى هم انداختن مثال:فَكُبْكِبوافيها:روى هم انداخته شدند،به حالت ِواژگون،افكنده شدند.

تبصره :

ريشه کَبَتَ نیزبه لحاظ ظاهرومعنامشابه ريشه کَبَبَ ميباشد.     معناى اين ريشه ،خواروذلیل شدن،به زمين افکندن یابه رو افکندن ميباشد. وحالاميپردازيم به مثالهايى از اين ریشه: مثال:اِنَّ الَّذینَ یُحادّونَ الّلهَ وَرَسولَهُ کُبِتُواکَماکُبِتَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِم:انانکه باخداورسول دشمنی میکنندخواروذلیل شدند(سرنگون شدند)همانگونه که پیشینیانشان خوارو ذلیل شدند. مثال:أَوْيَكْبِتَهُم:ياخواروذليلشان گرداند.

برچسب‌ها

دیدگاه دانش آموختگان

ثبت دیدگاه

مطالب مرتبط