کلیدواژه: زور

کلیدواژه: زور

کلیدواژه: زور

به نام خدا

سلام

امروزمیخواهیم راجع به ریشه[ز و ر]صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست : زور اصل معنای این ریشه، برجسته شدن یا بزرگ شدن چیزی است. به چینه دان مرغ وپرندگان، زارَة گفته میشود که کیسه کوچکی مثل بادکنک بوده وبین حلقوم و معده مرغ قراردارد و محل جمع شدن دانه وغذاست. زَوْر، به قسمت بالای سینه (قفسه سینه) گفته میشود که محدّب و برجسته هست. اَزْوَرْ وزَوْراء، به کسی گفته میشود که قسمتی از استخوان سینه و یا پشتش برجسته شده وبیرون زده باشد. رَجُل اَزْوَر، یعنی مرد گوژپشت ؛ و چون برجستگی یک قسمت، معمولا با فرورفتگی قسمت مجاور ان همراهست، این افراد دچار انحراف و کجی در بدن نیز بوده وممکنست نتوانند راست راه بروند و هنگام راه رفتن به یک سمت مایل شوند، وبه اصطلاح یک وری راه بروند، بنابراین معنای دیگر این ریشه، نامتعادل، مایل و کج هست و زَوَرْ، یعنی انحراف و کجی. به نیرو و توانایی یک فرد، "زور" یا "زورِبازو"، گفته میشود، چون افراد قوی، عضلات برجسته و بزرگ دارند قوّه و زور، گاهی در جهت منفی ، و اعمال جبر و فشار بکار میرود که در این صورت ستم محسوب میشود. بزرگی اندام ، همیشه نشانه قدرت نیست و میتواند پوشالی وکاذب (ورم و باد به جای عضله) باشد مثل اصطلاح پهلوان پنبه، که به کسی گفته میشود که اندام درشت و بازوان ورم کرده داشته ولی ترسو و کم توان است و به دروغ، ادعای دلیری و پهلوانی میکند. این مفهوم در قول یا سخن ، نیز صادق بوده و به سخنان بی پایه و اساس که پوچ و باطل بوده ولی حق، جلوه داده میشوند(نیست را هست نشان میدهند)، قول زور گفته میشود؛ که شامل تمام سخنان باطل مثل دروغ، تهمت، غیبت، افترا، ناسزا، شهادت دروغ ونیز غنا و سخنان بیهوده هست که مثل حباب ، بزرگی کاذب داشته ولی درون آنها پوچ و تو خالیست. عبارات گنده گویی، گزافه گویی، لاف زدن و غلوکردن و نیز اصطلاح خالی بندی ،که در زبان فارسی بکارمیروند ازاین مقوله هستند. قول زور را همچنین میتوان به سخنی که از حق منحرف شده است، معناکرد. معنای دیگر این ریشه، بزرگ شمردن ویابزرگ به حساب آوردن افراد هست (درمقابل کوچک شمردن انها) و زیارت به معنای بزرگداشت افراد مهم و مُتبرّک، و رفتن سر مزار انهاست ولی میتواند به هر نوع ملاقات و دیدار و سر زدنی، هم گفته شود. زیارت، میتواند بزرگ کردن کاذب و اغراق آمیز فرد زیارت شونده، و به اصطلاح باد کردن و گنده کردن نا بجای او باشد که در یکی از آیات قران به آن اشاره شده که در آن، اعراب جاهلی که اهل تکاثر و تفاخر بودند ،حتی اهل قبور را نیز جزو مفاخر خود به حساب می آوردند. این ریشه اگر به باب تفعیل برود (تَزویر) ،به معنای بزرگ کردن و آراستن چیزی به منظور فریب دیگران است؛ و اگر به باب تفاعل برود(تَزاوُر) به معنای یکدیگر را ملاقات کردن، سر زدن، برآمده شدن یا مایل شدن هست که درقران بصورت برآمدن یا سر زدن خورشید از یک سمت، ویا متمایل شدن آن از یک سمت (کج یا مایل تابیدن افتاب)بکار رفته است. وحالا میپردازیم به مثالهای قرانی این ریشه:

🔺زارَ: زیارت کردن مثال: حَتَّىٰ زُرۡتُمُ ٱلۡمَقَابِرَ: تا جايى كه به زیارت مقبره ها رفتید

🔺تَزاوُرْ: میل کردن، متمایل شدن مثال: وَتَرَى ٱلشَّمۡسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَٰوَرُ عَن كَهۡفِهِمۡ ذَاتَ ٱلۡيَمِينِ: و خورشيد را مى بينى كه وقتى طلوع مى كند، از غارشان به جانب راست، متمايل مى شود

🔺زُور: سخن باطل، دروغ ،تهمت مثال: وَٱجۡتَنِبُواْ قَوۡلَ ٱلزُّورِ: و از گفتار باطل دورى گزينيد مثال: وَٱلَّذِينَ لَا يَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِ مَرُّواْ كِرَامٗا: و آنان كه در مجلس غنا و دروغ پردازى و امور باطل حاضر نمى شوند(یا به دروغ شهادت نمیدهند) و هنگامى كه بر گفتار و كردار لغو مى گذرند، با بزرگوارى و متانت مى گذرند مثال: فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا: حقّا که ستم و دروغی(باطلی) را پیش آوردند. مثال: وَإِنَّهُمۡ لَيَقُولُونَ مُنكَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ: و آنان بى ترديد سخنى ناپسند و دروغ (باطل)مى گويند، و مسلماً خدا بسيار باگذشت و بسيار آمرزنده است

برچسب‌ها

مطالب مرتبط