کلید واژه: توزیع
به نام خدا
سلام
امروز می خواهیم راجع به ریشه [ و ز ع ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: توزیع معنای این ریشه، نوعی تقسیم کردن منظم و قاعده مند است که مستلزم رعایت حد و حدود و اندازه هایی است بطوریکه هر چیزی در محل مناسب خود قرار گرفته و در این وضعیت نگه داشته شود و از هرگونه جابجاشدن و حرکتی که باعث به هم خوردن نظم و ترتیب شود، ممانعت و بازداشته شود (حبس و منع) نظیر این حالت را در دسته جات نظامی می بینیم که در آن، افراد، هر یک در جایگاه ویژه خود قرار گرفته و در ردیفها و صفهای منظم جا داده می شوند. این ریشه به مطلقِ باز داشتن، هم گفته می شود، مثلا وَزَعَهُ عَنِ الاَمر، یعنی او را از کار بازداشت.
نکته: بازداشتن، جدا کردن و محدود کردن، از ملزومات این ریشه هستند. تَوْزیع، نیز مصدر از باب تفعیل بوده به تقسیم کردن قاعده مند چیزی گفته می شود مثل توزیع سهام بین مردم. أَوْزاع، به دسته جات و جمعیت های مردمی گفته می شود. وَزِیعه، به معنای سهم، قسمت، بخش و بهره است. وازِع، به معنای مانع و رادع است و به سالار لشکر و سگ پاسبان نیز، وازع گفته می شود چون مانع متفرّق شدن لشکر یا گله می شوند. مُوَزِّع، به معنای توزیع کننده و پخش کننده است. إیزاع، مصدر از باب افعال بوده (اِوْزاع⇦ إیزاع) به معنای باز داشتن، تقسیم کردن و بخش کردن است. ایزاع، در مقوله نظامی، یعنی تقسیم حکیمانه نیروها به صورتی که هر یک در جای خود قرار گیرند و از هر حرکت اضافه ای که باعث به هم خوردن نظم و ترتیب شود، باز داشته شوند که به آن سازمان دهی و صف آرایی گفته می شود. این ریشه در قرآن نیز بصورت باب اِفعال ( ایزاع ) آمده، مثلا در توصیف لشکر حضرت سلیمان فعل یُوزَعونَ به کار رفته است که فعل مضارع مجهول است به معنی: باز داشته می شوند یا تقسیم می شوند، و آیه بیانگر آنست که تمام لشکر حضرت سلیمان از جن و انس و پرندگان، تحت امر او بوده و در برابر او با نظم و ترتیب خاصی به صف می شدند و از تفرّق و تشتّت باز داشته می شدند. این فعل همچنین به معنای نگه داشتن اول لشکر است تا آخر لشکر به آن ملحق شده و در یک جا جمع شوند و لشکر شکل بگیرد. از کاربردهای دیگر فعل یوزَعون در قرآن، در احوال قیامت یا حشر است که در آن، افراد، برای حسابرسی در پیشگاه الهی جمع می شوند، ولی جمع شدنی که اولا افراد در آن رها و آزاد نیستند که هر طرف دلشان خواست بروند، بلکه در قبضه الهی بوده و به اصطلاح بازداشت هستند و دوما بصورت نظام یافته بوده و افراد بر حسب اعمال و درجات خود به دسته جات مختلفی تقسیم شده و صف یا ردیف هایی تشکیل می دهند و آیه بیان می کند که مجرمان را در قیامت بازداشت، و به صف کرده، وارد آتش می کنند. در آیات دیگر نیز، تعبیر صف شدن به کار رفته است: وَعُرِضُواْ عَلَىٰ رَبِّكَ صَفࣰّا : و همه در يك صف به [ پيشگاه ] پروردگارت عرضه شوند. از کاربردهای دیگر باب «ایزاع» در قرآن، دعا و طلب است که بصورت فعل امر و درخواست از خداوند به کار رفته است و میتوان آن را به هر دو صورت (تقسیم کردن و باز داشتن) ترجمه کرد که به آنها می پردازیم: منظور از کلمه أَوْزِعنی در آیه ی «رَبِّ أَوْزِعْنِيٓ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ» قسمت، یا بهره و نصیب و روزی است و معنی آیه آنست که: خدایا قسمت و روزی ام کن تا بتوانم شکر نعمتهای تو را به جا بیاورم. یا: توفیق شکرگزاری از نعمتت را بهره و نصیبم بفرما. یا: ترتیبی بده و طوری قرار بده و تنظیم کن تا من بتوانم شکر نعمتت را به جا آورم یا: وادارم کن که....کاری کن که ....بتوانم شکر نعمت تو را به جا بیاورم. یا مرا نگه دار و به حال خودم مگذار و از غیر خود باز دار تا فقط در خدمت تو باشم. در بعضی منابع، معنای این فعل را «در دل افکندن » یا «الهام » نیز معنا کرده اند یعنی: پروردگارا شکر نعمتت را در دلم بیافکن یا بر من الهام کن... که آن هم نوعی قسمت و روزی معنوی است. و مفهوم تمام اینها، برانگیزاندن انسان به کار خیر است.
نکته: ریشه [وزع] به مطلقِ پخش کردن و پراکندن هم گفته می شود، مثلا «مُوَزَّع» یعنی پخش و پلا گردیده و «مُوَزَّعُ الفِکر» به انسان پریشان خاطر و حواس پرت گفته می شود.
و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
إیزاع: باز داشتن، تقسیم کردن
مثال :وَيَوْمَ يُحْشَرُ أَعْدَآءُ ٱللَّهِ إِلَى ٱلنَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ: و روزى كه دشمنان خدا را به سوی آتش گرد آورند و به صف کنند
مثال: وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِـَٔايَٰتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ: (به خاطر بياور) روزى را كه از هر امتى دستهاى از آنها را كه آيههاى ما را دروغ شمردهاند محشور كنيم و آنها رديف می شوند
مثال: وَحُشِرَ لِسُلَيْمَٰنَ جُنُودُهُۥ مِنَ ٱلْجِنِّ وَٱلْإِنسِ وَٱلطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ: و سپاهيان سليمان از جن و انس و پرنده جمع شدند و به نظم آمدند
مثال: وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِيٓ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ:و گفت خدایا قسمت (و نصیبم) کن تا شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به جا آورم
تبصره: ریشه دومی که به آن پرداخته می شود عبارتست از: [ ذ ی ع ] معنای این ریشه آشکار کردن، اظهار و اعلان کردن، افشا کردن، پراکندن و منتشر کردن است و در مورد پخش کردن اخبار از رادیو و تلویزیون هم به کار می رود. اِذاعه، مصدر از باب اِفعال بوده ( إِذیاع ⇦ إِذاعه) و به معنای اشاعه و پخش است. و حالا می پردازیم به مثال قرآنی این ریشه:
إِذاعَة: شایع کردن، پخش کردن
مثال: وَإِذَا جَآءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ ٱلْأَمْنِ أَوِ ٱلْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ: و هنگامى كه خبرى اميد بخش يا نگران كننده به آنها برسد، بدون تحقيق، آن را منتشر می کنند