کلیدواژه: تراکم
کلیدواژه: تراکم
به نام خدا
سلام
امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ر ک م ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: تراکم معنای اصلی این ریشه، سوار شدن چیزها بر روی یکدیگر و تجمّع آنهاست.
تَراکم، مصدر از باب تفاعل بوده به معنای جمع آوری و انباشتگی است.
تراکم یا دانسیته استخوان یعنی انباشتگی مواد معدنی استخوان.
مُتراکِم اسم فاعلی از این باب بوده به معنای جمع شده، انبوه و فشرده است.
مَرْکوم اسم مفعولی از این ریشه بوده به معنای روی هم جمع شده یا انباشته شده است.
رُکْمَة، به گِل فشرده و جمع شده گفته می شود.
رُکام، اسم از این ریشه بوده به معنای انبوه و پشته و توده است مثل توده ابر یا توده شن.
رُکام یا سحاب مرکوم به ابرهای انبوه یا کومولوس گفته می شود. ابرهای کومهای یا کومولوس (cumulus) ابرهایی سفید و پفدار هستند که در ارتفاع پایین تشکیل میشوند؛ این ابرها ظاهری پنبهای و نرم دارند و اغلب به صورت تودهای و انباشته دیده میشوند.
این ریشه در قرآن کریم در توصیف ابرهای متراکم
به کار رفته است. این ریشه همچنین در احوال جهنمیان به کار رفته است که در روز قیامت به حالت متراکم و روی هم افتاده وارد دوزخ
می شوند و این ضیق و فشار و تنگنا، نقطه مقابل سعه ای است که در بهشت وجود دارد.
و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
مَرکوم: متراکم
مثال: وَإِن يَرَوْاْ كِسْفًا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ سَاقِطًا يَقُولُواْ سَحَابٌ مَّرْكُومٌ: و اگر پاره سنگى را در حال سقوط از آسمان بينند [باز ايمان نياورند و] گويند: ابرى متراكم است.
رُکام: متراکم، انباشته، انبوه
مثال: أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا: آيا نديدى كه خدا ابر را (از هر طرف) براند و به هم در پيوندد و باز انبوه و متراكم سازد
رَکِمَ: انباشته کردن
مثال: لِيَمِيزَ ٱللَّهُ ٱلْخَبِيثَ مِنَ ٱلطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ ٱلْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ: تا آنکه خدا پلید را از پاکیزه جدا سازد و پلیدان را بعضی با بعضی دیگر درآمیزد و با هم گرد آورد آنگاه همه را در آتش دوزخ افکند