كليدواژه:شفاهی

كليدواژه:شفاهی

كليدواژه:شفاهی

به نام خدا

سلام

امروزمیخواهیم راجع به ریشه هاى شَفَهَ وشَفَوَ صحبت کنیم وکلیدواژه ماعبارتست از: شفاهی اصل معنای این ریشه ها لبه وکناره میباشد. شَفَه، به معنای لب میباشدچون لبه یاکناره دهان راتشکیل میدهدوشَفَتَيْن يعني دولب. واژه شفاهی نیزازاین ریشه هست و درواقع،شَفَهیّ یامنسوب به شَفَه بوده است وبه کلام یا سخنی که ازدولب بیرون ایدگفته میشود. شَفَا،نيزبه معنای لبه یاکناره هرچیزی میباشد(ازريشه شَفَوَ) شَفاحُفره ،به لبه حفره گفته میشود،لبه ای که هرکس برآن قدم بگذاردمشرف به سقوط دران می شود. شَفاجُرُف،به لبه گودال یاپرتگاه یارودخانه ای گفته میشود که سیلْ، زیرِ آن راشسته باشدبطوریکه بالای ان هرلحظه درشُرُفِ ریختن باشد. وحالامی پردازیم به مشتقات این ریشه:

🔺شَفَه:لَب،تثنیه ان میشود>>>شَفَتَیْن مثال:أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَلِسَاناً وَشَفَتَیْنِ:ایابرای اودوچشم ویک زبان ودولب،قرارندادیم.

🔺شَفا:کنار،جانب مثال:وَکُنْتُمْ عَلَیٰ شَفَاحُفْرَةٍ مِنَ النَّارِفَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا:ودرکنارگودالی ازاتش بودید وازان نجاتتان داد. مثال:أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَیٰ تَقْوَیٰ مِنَ الّلهِ وَرِضْوٰنٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلَیٰ شَفَاجُرُفٍ هَارٍفَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِجَهَنَّمَ:ایاکسی که بنیادکارخودرابرپایه تقواورضای خداوندنهاده بهتراست یاکسی که بنای خودرابرلب پرتگاهی فروریختنی نهاده وباان دراتش دوزخ سرنگون میشود.

🔷تبصره: ریشه شَفَیَ،نیزبه لحاظ ظاهرومعناشباهت باریشه شَفَوَ داشته ودربعضی منابع ازیک ریشه دانسته شده و به معنای بهبودیافتن ازبیماری میباشدویابه عبارتی رسیدن به مرزیاکنارسلامتی. وامامثالهای قرانی این ریشه:

🔺شِفاء:بهبودی مثال:فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ:دران(عسل)شفابرای مردم است.

🔺شَفیٰ:بهبودبخشیدن مثال:وَإِذَامَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ:وهنگامیکه بیمارشوم،اومراشفامیدهد. مثال:وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ:ودلهای مومنان راشفابخشد.

برچسب‌ها

دیدگاه دانش آموختگان

ثبت دیدگاه

مطالب مرتبط