کلیدواژه:سنّ

کلیدواژه:سنّ

کلیدواژه:سنّ

به نام خدا

سلام

امروز میخواهیم راجع به چند ریشه مشابه هم [ سنن، سنه، سنة و سَنَوَ ]صحبت کنیم و كليد واژه ما عبارتست از:سِنّ این ریشه ها، معانی مختلفی دارند که معروفترین آن، جاری شدن یا گذشتِ زمان، همراه با تغيير و فرسودگى است. سِن، به معنای عمر یا سال نیز از این ریشه بوده که جمع آن،سنین است ومُسِن، به شخص سالخورده گفته میشود. سَنَة یا سَنَو نیز به معنای سال بوده که جمع آن میشود >>> سَنَوات. این کلمه اگربا فعل أَخَذَ از مصدر مواخذه همراه شود به معنی سالِ سخت همراه باقحطی خواهدبود. درزبان عربى، سِن،معناى ديگرى هم داردكه دندان هست و جالب است بدانيد دندان، ارتباطِ نزديكى با سنّ دارد، مثلا در انسان، تخمين سن تقريبى با استفاده از دندانهاى عقل، حتى ازاندازه گيرى ِ مچِ دست نيز دقيق تر است. همچنين درتخمينِ سنِ حيواناتى مثل اسب وگوسفند، نيز، روش اصلى، بررسى ِوضعيت دندانهاى آنهاست. یکی دیگر از معانی این ریشه، تیزی یا تیز کردن و شکل دادن است( یکی از صفات دندان نیز، تیزی است) وسِنان، به سرْنیزه گفته میشود. از مشتقات ديگر اين ريشه، سُنّت است كه به معناى رسم و قانون، یا راه و روشى هست كه در طى سالها مستمر و جاري است. سُنّی یعنی مربوط به سنّت، و تَسنّن، یعنی متغیر شدن و به راهی رفتن. ازمعانی دیگر این ریشه، جاری شدن یا ریختن است. مَسْنون،که صفت مفعولی از این ریشه هست به معنای سنّت و عُرْف شده،تیزشده،ریخته شده وجاری و یا چیزی که در اثر گذشت زمان، تغییر شکل داده و فاسدشده، است مثل لجن بدبو، که در قرآن، معنای اخیر مورد نظر است. و حالا ميپردازيم به مثالهای قرآنی این ریشه ها:

🔺سَنَة، سَنَوْ:سال، جمعِ آن ميشود >>> سِنين، سَنَوات

🌿مثال: سِنينَ عَدَداً: ساليانى چند

🌿مثال: لَوْ يُعَمَّرُ اَلْفَ سَنَةٍ: كاش هزار سال عمر كند.

🌿مثال: لِتَعْلَموا عَدَدَ السِّنين: تا عدد سالها را بدانيد.

🌿مثال: وَ لَقَدْ أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنين: آل فرعون را با سالهاى سخت مؤاخذه كرديم(فرعونيان را به قحطى دچار كرديم)

🔺مَسنون: فاسد،گنديده، بدبو

🌿مثال: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسنون: و ما انسان را از گِلِ خشک شده سیاه گندیده آفریدیم.

🔺سِنّ: دندان

🌿مثال: وَالسِّنَّ بِالسِّنِ: دندان در برابر دندان

🔺سُنَّة: سيره، طريقه، روش، جمعِ آن ميشود >>> سُنَن

🔺سَنَه: سالها بر چيزى گذشتن، تغييركردن، دگرگون شدن، فاسدشدن

🌿مثال: فَانْظُرْ اِلىٰ طَعامِكَ وَشَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّه: به غذا و نوشيدنى خود بنگر كه تغيير نكرده است (فاسد نشده است)

⚠️تبصره یک: ریشه[ ا س ن ] نیز شباهت با ریشه [ س ن ن ] داشته به معنای تغییریافتن و دگرگون شدن است که درمورد آب به معنای تغییر رنگ و بو و مزه آن است.

🔺اٰسِن: گندیده، بدبو

🌿مثال: فیها اَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ اٰسِنٍ: در بهشت، نهرهایی است از آب تغییر ناپذیر(که رنگ و بو و طعم آن برنگشته است)

⚠️تبصره دو: كلمه سِنَة، به معناى خواب آلودگى  يا چُرت است كه به لحاظِ آوايى مشابه اين ريشه ها بوده ولى دراصل، از ريشه [و س ن ] است و ارتباطى باريشه هاى مورد نظر ما ندارد.

🌿مثال: لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ: او را چُرت و خوابى نميگيرد

برچسب‌ها

مطالب مرتبط