کلیدواژه: سوار

کلیدواژه: سوار

به نام خدا

سلام

امروز میخواهیم راجع به ریشه [س و ر ]صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: سوار اصل معنای این ریشه، سوار شدن بر اسب است که بعدها در مورد سوار شدن بر هر مَرکبی، و نیز سوارشدن و بالارفتن از هر چیزی بکار رفت مثل بالا رفتن از دیوار. به اسب، سور، و به کسی که بر روی اسب می نشیند، سَوار گفته میشود. و چون سوارکار، با یک جهش بر بالای اسب نشسته و حین سوارکاری نیز، مرتب بالا و پایین می پرد، این ریشه به هر بالا رفتنی که با جهش همراه باشد، گفته میشود مثل بالا رفتن از دیوار و یا خشم و هیجان زیاد که باعث میشود شخص مثل اسپندِ روی آتش، بالا و پایین بپرد سور، همچنین به معنای اسب سرخ و رنگ سرخ نیز هست و عبارت چهارشنبه سوری، به واسطه سرخی رنگ آتش وپریدن از روی آن، به این نام نامیده شده است. بعلاوه، سور به مهمانی نیز گفته میشود چون درآن، مردم شادی و خوشحالی کرده و از شدت هیجان، بالا می پرند. این ریشه به معنای سلطه و احاطه نیز هست چون قرار گرفتن بر بالای چیزی موجب احاطه و تسلط بر آن میشود(مثل سوارکاری که بر بالا و دو طرف اسب نشسته وبر او مسلط است) به دیوار نیز، سُور گفته میشود، چون بلند بوده، و از آن بالا میروند. این ریشه به واسطه بالا رفتن، میتواند از مقام و منزلت بالا نیز حکایت کند و سُوْرَة،به معنای مرتبه بلند هست. سوره، نام بخشهای ۱۱۴ گانه قرآن کریم نیز هست چرا که هر سوره در قرآن، مانند دیواری، آیات مربوط به خود را احاطه کرده و نیز هر سوره، منزلت و جایگاه بلندی دارد که قاری با خواندن آنها بالا رفته و به درجات او افزوده میشود و بنا به حدیثی از امام موسی بن جعفر علیه السلام، مراتب و درجات بهشت، به عدد آیات قرآن است وبه قاری گفته میشود بخوان و بالا برو. سِوار یا سُوار، نیز از مشتقات این ریشه بوده به معنای دستبند یا النگو هست چون دستبند، نیز دور مچ را گرفته و به اصطلاح بر آن سوار میشود و بعلاوه، دستبند در گذشته، نشانه مقام و منزلت بالا بوده است، مثلاً رسم فرعونیان این بود که وقتی کسی را رئیس خود میکردند دستبندی از طلا به دستش و گردن بندی از طلا به گردنش می انداختند و به همین دلیل یکی از بهانه های فرعون این بود که میگفت اگر موسی، پیامبراست چرا دستبندهای طلا از آسمان برایش انداخته نمیشود. ( واژه سِوار به عنوان بازوبند و گلوبند نیز بکار رفته است) این ریشه اگر به باب تفعّل برود (تَسَوُّر) به معنای بالا رفتن (از دیوار) است. و حالا میپردازیم به مثالهای قرانی این ریشه:

🔺سُور:دیوار دور شهر مثال: فَضُرِبَ بَيْنَهُم بِسُورٖلَهُ بَابٌ: سپس ميان آنان ديوارى زده مى شود که دارای دری است

🔺سُورَة: سوره قرآن، جمع آن میشود>>>سُوَر مثال:سُورَةٌ أَنزَلْنَٰهَا: سوره اى است كه آن را نازل کردیم مثال: قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٖ مِّثْلِهِ: بگو اگر راست می گوييد، شما هم ده سوره مانند آن بياوريد

🔺سِوار:دستبند، النگو، جمع آن میشود>>>اَساوِر، اَسْوِرَة مثال: وَحُلُّوٓاْ أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٖ: و با دستبندهايى از نقره آراسته شده اند مثال: فَلَوْلَآ أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ: پس چرا دست بندهاى طلا بر او آويخته نشده است ؟

🔺تَسَوُّر:بالا رفتن مثال: وَهَلْ أَتَىٰكَ نَبَؤُاْ ٱلْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُواْ ٱلْمِحْرَابَ: و آيا ماجرای آن شاکیان، هنگامى كه از ديوار محراب (داود) بالا رفتند به تو رسيده است ؟

برچسب‌ها

مطالب مرتبط