کلیدواژه: صفحه
به نام خدا
سلام
امروز میخواهیم راجع به ریشه [ص ف ح ] صحبت کنیم و كليد واژه ما عبارتست از: صفحه اصل معنای این ریشه، سطح و روی چیزی است. صفحه به سطح، رویه، عرض و پهنای هرچیزی گفته می شود مثل صفحه صورت، صفحه سنگ، صفحه دست و صفحه شمشیر. صفح، همچنین به جانب و کنار چیزی هم گفته می شود. دراصطلاحِ رايج، صفحه به ورقِ كاغذ، گفته ميشود. فعل این ریشه نیز بر حسب مورد، به معنای ورق زدن ، پهن کردن، رو در رو شدن، روی گرداندن، کف زدن و...است. ضَرَبَ عَنْهُ صَفْحًا، یعنی از او رو گرداند. معنای دیگر این ریشه، چشم پوشی کردن و گذشت است. اين ريشه در قرآن، به دو معنا به کار رفته است:
گذشت كردن يا ناديده گرفتن خطا (مثل ورق زدن و گذشتن از صفحه ای که در آن خطایی ثبت شده است)
رو برگرداندن و اعراض كردن (مثل برگرداندن صفحه صورت از چیزی)
صَفح، در اصطلاح فقهی به بخشیدن و گذشت کردن بدون عتاب و سرزنش و ملامت کردن و حتی روی خوش نشان دادن به خطاکار گفته می شود. به عبارتی صفح، یعنی گذشت بزرگوارانه و به روی کسی نیاوردن. صفح از صفات افراد خاص، انبیا، اولیا و مؤمنان است. به آیه ۸۵ سوره حجر «آیه صفح» میگویند: (و ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و ان الساعة لآتیة فاصفح الصفح الجمیل)؛ «ما آسمان و زمین و آنچه میان آن دو است، جز به حق نیافریدیم، و ساعت موعود ( قیامت ) قطعا فرا خواهد رسید، از آنها (دشمنان) به خوبی صرفنظر کن (و آنها را به نادانیهایشان ملامت ننما) در این آیه ، خداوند به پیامبرش دستور میدهد که در برابر لجاجت، نادانیها، تعصبها، کارشکنیها و مخالفتهای سرسختانه مشرکان، ملایمت و محبت نشان دهد، و از گناهان آنها صرف نظر کند. و از آنجا که روی گرداندن از چیزی گاهی به خاطر بی اعتنایی و قهر کردن و مانند آنست، و گاهی به خاطر عفو و گذشت بزرگوارانه، لذا در آیه فوق بلافاصله آن را با کلمه جمیل (زیبا) توصیف میکند، یعنی: آنها را ببخش، بخششی زیبا که حتی توام با ملامت نباشد. صَفوح، بر وزن فَعول نیز اسم مبالغه از این ریشه بوده به معنای بخشنده و باگذشت است. صَفوح همچنین از اسمای الهی بوده به معنای کثیر الصفح و بخشاینده است. مُصافحه، مصدراز باب مفاعله بوده، به معناى دست دادن است، گویا دستها مثل دو ورق يا دو صفحه کاغذ از مقابل هم رد شوند. و حالا ميپردازيم به مثالهای قرآنی این ریشه:
صَفَحَ: گذشت كردن، بخشیدن
مثال: فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَميل: پس گذشت کن گذشتی نیکو
مثال: فَاعْفُوا وَ اصْفَحوا حَتَّی یَأْتِیَ الّلهُ بِأَمْرِهِ: پس عفو کنید و در گذرید تا هنگامیکه فرمان خدا برسد.
مثال: وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا اَلا تُحِبّوُنَ اَنْ یَغْفِرَالّلهَ لَکُمْ: و (مسلمانان) بایدعفو کنند و گذشت نمایند آیا دوست ندارید که خدا هم شما را بیامرزد.
مثال: فَٱعْفُ عَنْهُمْ وَٱصْفَحْ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُحْسِنِينَ: پس ايشان را ببخش و از ايشان درگذر كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد
صَفَحَ عَنْ: روبرگرداندن، اعراض کردن
مثال: فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ: پس روی از آنها بگردان و بگو به سلامت، به زودی خواهند فهمید
مثال: اَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحاً: آيا از روی اعراض، قرآن را از شما دریغ کنیم (بازداریم)