کلیدواژه: رکاب

کلیدواژه: رکاب

کلیدواژه: رکاب

به نام خدا

سلام

امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ر ک ب ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: رکاب معنای اصلی این ریشه نشستن بر بالای چیزی است که حرکت داشته باشد، مثل سوار شدن بر پشت حیوان یا وسیله نقلیه؛ ولی این ریشه در مورد نهادن یا نشاندن چیزی روی چیز دیگر و استوار کردن آن و یا سیر و حرکت به تنهایی نیز به کار می رود.

🔰 یکی از کاربردهای این ریشه در قرآن کریم، اشاره به تغییر و تحول و سیر تکاملی انسان در دنیا و آخرت است که چون این سیر و حرکت، روند صعودی دارد ( قوس صعود) و همه چیز در حال بازگشت به سوی معاد است؛ قرآن کریم در توصیف آن، از ریشه "رکب" و "طبق" استفاده کرده است که نشاندهنده استعلاء و بالا رفتن بوده یعنی در حال حرکت در طبقات و مراتب مختلف تکاملی هستید و منزل بمنزل و طبقه به طبقه سیر می کنید؛ و هركس بر صلاح است به صلاح بالاتر و هركس بر فساد است بفساد بالاتر کشیده می شود، زيرا هر چيز به شاكله خود بر می گردد.

✨لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ✨

💠 كلمه‌ لَتَرْكَبُنَّ مؤكد به لام تأكيد و نون‌ تأكيد ‌است‌: (تَرْکَبُونَلَتَرْکَبُنَّ) یعنی محققا كه شما طبقه‌اى بر طبقه‌اى سوار می شوید (یا بالا می روید و طی می کنید)

🔹مَرْکَب بر وزن مَفْعَل اسم آلت بوده به وسیله ای که بر آن سوار می شوند، گفته می شود.

🔹راکِب اسم فاعلی از این ریشه بوده به معنای سواره است؛ جمع آن می شود رَکْب، رُکّاب، رُکْبان و رُکُوب

🔹رَکوب بروزن فَعول (مثل حَمول و ذَلول) صفت بوده (در معنی مفعولی مثل مَرْکوب) به شتران سواری و آنکه بر آن سوار شوند، گفته می شود. رَکوب همچنین صیغه مبالغه بوده به آنکه بسیار سوار شود،گفته می شود.

🔸رَکْب به وسیله سواری و کاروان و قافله گفته می سود.

🔹مَرْکوب اسم مفعولی از این ریشه بوده به معنای مَرْکب یا چیزی که بر آن سوار می شوند، است.

🔹 رِکاب اسم بوده به هر وسیله ای که بر روی آن سوار شوند، گفته می شود. √ در زمانهای گذشته رکاب به شتران🐪 گفته می شد چون در حمل بار از آنها استفاده می شد.

🔸رِکاب بر وزن فِعال همچنین اسم آلت است. رکاب در زبان فارسی به قاب حلقوی یا بیضی شکلی گفته می شود که با یک بند به زین اسب یا قاطر متصل می‌شود.  این وسیله برای کمک به سوار شدن و حفظ تعادل در حین سواری استفاده می‌شود.

💍 رکاب انگشتر حلقه ای است که نگین بر روی آن سوار می شود.

استخوان رکابی یکی از استخوانچه های گوش👂میانی به شکل رکاب است.

⚠️نکته:

در زبان عربی بر خلاف زبان فارسی که حیوانات معمولا با یک اسم خوانده می شوند، بر حسب نوع کارکرد، سن و ویژگی آن حیوان به اسامی مختلفی نامیده می شوند:

🐎مثلا در مورد اسب هر وقت زیرکی و فراست آن مد نظر باشد، از لفظ «فرس» و هر گاه جنبه فایده آن مد نظر باشد لفظ «خیر» و آنجا که جنبه نمایشی و آرایش جنگی و ایجاد رعب و وحشت مد نظر باشد واژه «خیل» به کار می رود.

🐪شتر نیز در زبان عربی به اسامی مختلفی مانند: ابل و بعیر و جمل و ناقه و ...خوانده می شود که اگر صرفا ویژگی حمل و نقل و سوار شدن مد نظر باشد واژه «رکاب» به کار می رود.

💠 اصطلاح «در رکاب کسی بودن» به معنای همراهی، هم‌قدم شدن و یا خدمت کردن و حمایت کردن از کسی است.

🔹رُکْبَة به مفصل زانو گفته می شود چون بزرگترین مفصل بدن است که باعث سوار شدن استخوانی (ران) بر روی استخوان دیگر(ساق) و تسهیل و روانی حرکت می شود. این کلمه در مورد مفصل آرنج هم به کار می رود.

رُکبه به زانویی و دوشاخه هم گفته می شود.

🔸ارْکَبَهُ رَکْباً: یعنی او را با زانو (یا آرنج) خود زدم.

🌀 اصطلاح" رَکَب خوردن"در زبان فارسی یعنی رو دست خوردن یا فریب خوردن؛ که برگرفته از فنی است که در کشتی ایران باستان مرسوم بوده است و آن عبارت بود از نوعی پشت پا زدن كه تعادل حريف را بهم زده و محكم او را به زمين می كوبيد.

 

🔹تَرکیب مصدر از باب تفعیل بوده به معنای قرار دادن چیزی بالای چیز دیگر یا سوار کردن اجزای یک چیز بر یکدیگر و سر هم کردن است.

🙂 ترکیب، به هيئت و شكل و صورت نیز گفته می شود، چون اجزای صورت نیز در کنار هم یا بالای هم قرار می گیرند. ترکیب همچنین به آميختگى و اختلاط دو ماده يا بیشتر كه از حيث صورت و طبيعت مختلف باشند، و ایجاد یک ماده جدید، گفته می شود.

🆚 در نقطه مقابل ترکیب، تجزیه قرار دارد.

🔸مُرَکَّب اسم مفعولی از این باب بوده به معنای ترکیب شده از چند جزء است. مونث آن می شود مُرَکَّبة و جمع آن می شود مرکّبات. √ به میوه‌هایی که پوست کلفت داشته و در داخل پوسته، متشکل یا مرکب از چند قطعه قابل جدا شدن باشند مرکبات می گویند مثل پرتقال🍊و لیمو🍋

مُرَکَّب به جوهر هم گفته می شود چون یک ترکیب پیچیده از اجزایی مانند رنگدانه‌ها، حلال‌ها، رزین‌ها و روان‌کننده‌هاست.

🔹تَراکُب، مصدر از باب تفاعل بوده (مثل تراکم) به معنای قرار دادن چیزی روی چیز دیگر یا انباشتن است.

🔸مُتَراکِب، اسم فاعلی از این باب بوده (بر وزن متراکم) به معنای روی هم نشسته یا سوار شده است.

🔰 منظور از مُتراکِب در قرآن کریم، دانه‌هایی ‌هستند که‌ روی يكديگر چیده شده‌اند ‌نظیر خوشه‌های گندم‌ و جو و ساير حبوبات‌ ‌که‌ از آنها تعبير به سنبل‌ یا خوشه ميكنند.

🔹اِرتِکاب، مصدر از باب اِفتعال است. باب افتعال به معنای انتخاب یا انجام آگاهانه چیزی است (بر وزن انتخاب و اختیار) و ارتکاب نیز به معنی انجام آگاهانه یک فعل است، مثل سوار شدن از روی اختیار. این ریشه به کنایه در مورد انجام گناه یا معصیت نیز به کار می رود (سوار شدن بر گناه یا انجام گناه)

🔸مُرْتَکِب، اسم فاعلی از این باب بوده به معنای سوار شونده، برنشیننده، دچار شونده و به جا آورنده است. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:

🔺رَکْب: کاروان

🌿مثال: إِذْ أَنتُم بِٱلْعُدْوَةِ ٱلدُّنْيَا وَهُم بِٱلْعُدْوَةِ ٱلْقُصْوَىٰ وَٱلرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ: هنگامى كه شما در كنارۀ نزديكتر و آنها در كنارۀ دورتر بودند و كاروان پائين‌تر از شما بود

🔺رَکوب: وسیله سواری

🌿مثال: وَذَلَّلْنَٰهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ: و آنها را رامشان كرديم. بر بعضى سوار مى‌شوند و از گوشت بعضى مى‌خورند

🔺رُکْبان: سواران

🌿 مثال: فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا: و اگر[از دشمن]ترسان بوديد، در حال راه رفتن يا سواره[نماز را به جاى آوريد]

🔺رِکاب: شتران

🌿 مثال: وَمَآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنْهُمْ فَمَآ أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ: و آنچه را خداوند از (اموال) آنان به رسولش بازگرداند (شما براى آن زحمتى نكشيده)، نه اسبى برآن تاختيد و نه شترى رانديد

🔺رَکِبَ: سوار شدن مثال: وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ: و براى ايشان مانند آن، چيزى آفريديم كه بر آن سوار شوند

🌿 مثال: لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ: كه شما از حالى به حال ديگر منتقل مى‌شويد

🌿 مثال: فَٱنطَلَقَا حَتَّىٰٓ إِذَا رَكِبَا فِي ٱلسَّفِينَةِ: پس به راه افتادند، تا وقتى كه سوار كشتى شدند

🌿 مثال: وَقَالَ ٱرْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ ٱللَّهِ مَجْرٰىٰهَا وَمُرْسَىٰهَ: و گفت: در آن [ كشتى] سوار شويد روان شدنش و لنگر انداختنش به نام خداست

🔺ترکیب: سوارنمودن، ساختن، به هم پیوستن

🌿 مثال: فِيٓ أَيِّ صُورَةٍ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ: به هر صورتى كه خواست تو را تركيب نمود

🔺مُتَراکِب: بر هم نشسته یا چیده شده، انبوه

🌿مثال: نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا: و از آن دانه‌هاى بر هم چیده شده را خارج مى‌كنيم.

برچسب‌ها

مطالب مرتبط