کلیدواژه: رَجَز

کلیدواژه: رَجَز

به نام خدا

سلام

امروز می خواهیم راجع به ریشه [ر ج ز] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: رَجَز معنای اصلی این ریشه، پشت سر هم آمدن حرکات یا لرزش و ضربان است. لرزش، هم در پدیده های مادی، و هم در پدیده های معنوی دیده می شود و علل مختلفی دارد؛ علت آن گاهی ضعف و بیماری هست، مثل یک بیماری که در شتر دیده می شود و باعث می شود پاهای شتر، رعشه بگیرد و بلرزد، بطوریکه مجبور می شود، گامها را آهسته بردارد و موقع راه رفتن گاهی بایستد؛ به این بیماری، رَجَز و به ماده شتر مبتلا، ناقه رجزاء گفته می شود. به بیماری طاعون نیز رِجز یا رُجْز، گفته می شود چون با تب و لرز همراهست. لرز، گاهی با هیجان همراه است، مثل حالتی که در رَجَزخوانی دیده می شود؛ رَجَز یا أُرجوزه، نوعی از شعر است که دارای مقطع های کوتاه ونزدیک به هم است، گویا درکلام، نوعی لرز یا ضرب، وجود دارد و خواننده با خواندن شعر به طرف مقابل ضربه وارد میکند یا او را می زند (به اصطلاح، ضربه زننده است) این نوع شعر معمولا در هنگام جنگ، و برای ترساندن دشمن و به لرزه انداختن او خوانده میشود و در آن، هر یک از طرفین جنگ، در ستایش شجاعت و شرافت و افتخارات قوم خود، رجز می خوانند. اصطلاح عامیانه رجز خوانی، کُری خواندن است. اِرْتِجاز، فعلِ این ریشه از باب اِفتعال بوده به معنای رَجَز خواندن است؛ مُرْتَجِز، اسم فاعلی از این باب بوده به معنای رجز خوان است، که به رعد و تندر نیز گفته می شود. مرتجز، همچنین نام یکی از اسب های رسول خدا بود که به دلیل شیهه زیبایی که داشت به این نام نامیده شد، این اسب بعد از پیامبر اکرمﷺ، به امام علی و امام حسین علیهما السلام رسید که در روز عاشورا نیز در رکاب امام حسین علیه السلام بود و بعد ها به دلیل حرکت سریع و خوش رکابی در روز عاشورا، به ذوالجَناح، معروف شد. لرزیدن، گاهی در اثر عدم تعادل هست، مثلا وقتی که بین دو لنگه بار، یکی از دیگری سنگین‌ تر باشد، برای حفظ تعادل، در تکه چرم یا پارچه‌ای، سنگ، گذاشته به لنگه سبک‌ می‌آویزند تا وزن دو طرف برابر شود؛ و به تکه چرم یا پارچه، رِجازَة می‌گویند، چون لرزان و جنبان است. لرز یا ناپایداری، گاهی در اثر شک و تردید و دودلی هست، که در وسوسه شیطان دیده میشود و افراد ناخالص و مردّد را گرفتار می کند، از این رو به وسوسه ها و رفت و آمدهای پیاپی شیطان نیز، رِجز گفته میشودکه باعث اضطراب می شود. یکی دیگر از علل لرز، ترس و خوفِ ناشی از عظمت و ابهّت الهی است بطوریکه، در جریان بعثت، که برای اولین بار، وحی بر پیامبر نازل شد، نوعی ترس و لرز به ایشان دست داد و حضرت، بیمارگونه در بستر آرمید و جامه به خود پیچید. ترس و خوفِ ناشی از عظمت الهی، در حضرت زهرا و امامان معصوم علیهم السلام نیز دیده میشد، بطوریکه در هنگام نماز از خوف الهی، اندامشان می لرزید. ترس و لرز میتواند ناشی از تشویش یا تنش نیز باشد، مثلا در جریان بعثت، چیزی که اضطراب رسول خدا را بیشتر می‌کرد این بود که می‌ترسید قریشیان او را تکذیب کرده و به او نسبت دیوانگی بدهند و در امر تبلیغ دین اختلال بوجود آورند. ترس و لرز، گاهی در اثر مواجهه با بلای سخت یا عذاب و عقوبت الهی است که از شدت عذاب، لرزه بر اندامها می افتد. لرز گاهی با خشم و غضب،همراهست؛ بطوریکه فرد خشمگین از شدت غضب، سرخ شده و بر خود می لرزد. لرز، گاهی در اثر شدتِ قدرت است مثل زلزله، بارش برف سنگین، طوفان، رعد یا تندر، رگبار، تگرگ و صیحه آسمانی، که با لرزش و صدای مهیب همراهند.نمونه خشم و قدرت را می توانیم در انواع بلایای طبیعی و عذابهای آسمانی ببینیم، مثلا در یکی از عذابها که بصورت بارش برف سنگین بود، رنگ برف، بجای سفید که علامت صلح و آرامش است، به رنگ قرمز بود که نشانه خشم و غضب است، گویا قهر و غضب الهی به این صورت در طبیعت جلوه گر شده بود؛ و همینطور است صداهای مهیبی که در بلاهای طبیعی مثل طوفان شنیده می شود گویا از شدت خشم، آسمان می غرّد یا دریا، می خروشد.پس بلا و عذاب نیز از معانی این ریشه هستند و به عذابهای شدید لرزه آور، رِجز گفته می شود. یکی دیگر از معانی این ریشه، پلید یا زننده(حال به هم زننده) است؛ به معنی هر عقیده، اخلاق و فعل قبیح و زشتی که خداوند آن را ناخوش بدارد و طبع سلیم نیز آن را نپسندد که شامل هر گونه پلیدی و ناپاکی اعم از گناه و شرک و بت پرستی و غیره می شود، چون این موارد، هم فی نفسه، زشت و زننده بوده، و هم با ناپایداری و تزلزل و اضطراب همراهند. پس این ریشه، علاوه بر معنای کلی و عام خود که لرزش یا رعشه است و از لرز و ضرب گرفته شده است؛ معانی فرعی دیگری نیز به عنوان زیر مجموعه معنای اصلی دارد که با توجه به مفهوم کلی آیه، یکی از معانی لحاظ می شود(مثل واژه لغزش، که با وجود آنکه معنای تحت الّفظی آن،لغزیدن و سُر خوردن است، ولی به هر گونه انحراف از راه راست،مثل خطا و گناه و خلاف نیز گفته میشود)

این ریشه در قرآن، بیشتر به صورت کلمه رِجْز، و در معنای عذاب، بلا و وسوسه شیطان بکار رفته است و بویژه در همراهی با آسمان، به معنای بلاهای آسمانی است. منظور از رِجز در سوره اعراف، عذابهای بیدارکننده پنجگانه ازجمله طاعون و برف و تگرگ شدید است. رُجز، نیز مانند رِجز اسم مصدر بوده، همان معانی رِجز را دارد ودر قرآن، فقط یک بار و آنهم خطاب به پیامبر اکرم‌‌ﷺ به کار رفته است که منظور از آن می تواند تشویش و اضطراب، و یا تردید در پیشرفت دین باشد که خداوند امر به استقامت و دلگرمی کرده است، و یا به معنی هر امر زشت و زننده، مثل بت پرستی باشد که بصورت عام بوده و خطاب به امت پیامبر است.

⚠️تبصره: ریشه رِجْسْ هم ، شباهت با ریشه رِجْزْ داشته به معنای پلیدی و الودگی است، رِجز بیشتر در پلیدیهای معنوی بکار میرود و رِجس، در پلیدیهای مادی و معنوی هر دو. و حالا می پردازیم به مثالهای قرانی این ریشه:

🔺رِجْزْ:پلیدی، ناپاکی، عذاب، بلا

مثال: وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِـَٔايَٰتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ: و كسانى كه به آيات پروردگارشان كافر شدند، آنان را عذابى است از عذابهای سخت و دردناك

مثال: إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰٓ أَهْلِ هَٰذِهِ ٱلْقَرْيَةِ رِجْزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ: ما بر اهل اين شهر به علت كار بسيار زشتى كه مرتكب مى شوند، عذاب سختى از آسمان نازل خواهيم كرد

مثال: لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا ٱلرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ: اگر اين بلا را از ما برطرف كنى يقيناً به تو ايمان مى آوريم

مثال: وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ ٱلشَّيْطَٰنِ: و وسوسۀ شيطان را از شما برطرف نمايد

🔺رُجْزْ:رِجْز

مثال: وَٱلرُّجْزَ فَٱهْجُرْ: و از پليدى دور شو

برچسب‌ها

مطالب مرتبط