کلیدواژه:قلع و قمع

کلیدواژه:قلع و قمع

به نام خدا

سلام

امروز میخواهیم راجع به ریشه [ ق ل ع ‌‌] و [ق م ع ] صحبت کنیم و کلیدواژه ما عبارتست از: قلع و قمع قلع معنای اصلی ریشه قلع، از بیخ کندن است. این ریشه اگر به باب اِفْعال برود (اِقْلاع) به معنای کنده شدن چیزی یا قطع و توقف جریانی از ریشه و مبداء است؛ مثلا در مورد کار، به معنای دست کشیدن از کار(کندن از کار یا اخراج) در مورد کشتی، به معنای حرکت کردن و رفتن کشتی (کندن از ساحل با لنگر کشیدن و بادبان برافراشتن) و یا توقف کشتی و باز ایستادن از حرکت( قطع حرکت و لنگر انداختن) در مورد هواپیما، به معنای بلند شدن و پرواز کردن (کندن از زمین)، در مورد لباس، به معنی در آوردن (کندن لباس) در مورد تب، به معنای قطع کامل تب (بریدن تب)، و در مورد آسمان به معنای بند آمدن کامل باران است. به دنیا، دارِ قُلْعَه، گفته میشود که منظور از آن، سرای کندن و کوچ کردن است. به فَلاخَن و مَنجَنیق، مِقْلاع گفته میشود،چون وسیله ای است که با آن ،سنگ، کنده شده و پرتاب میشود. قَلعه نیز از این ریشه بوده به دژ یا ساختمان محکم گفته میشود، چون در ساختن آن، از قطعه سنگهای کنده شده استفاده میشود و هر که را که نزدیکش شود، قلْع یا ریشه کن میکند. به معدن و کان، مَقْلَعْ، گفته میشود چون در آن، کندو کاو صورت میگیرد. قَلع، همچنین نام فلزی است که از معدن ، کنده شده یا استخراج میشود ودر ساخت آلیاژها ومحافظت ظروف در برابر اکسید شدن یا زنگ زدگی استفاده میشود. این ریشه در قرآن، در داستان طوفان نوح بکار رفته است که بعد از پایان طوفان، خداوند به زمین دستور میدهد تا آب اضافه را فرو ببلعد و به آسمان دستور میدهد که از بارش باز بایستد یا بند بیاید. قمع: ریشه دوم مورد بررسی، [ ق م ع ] است. اصل معنای ریشه قمع، کوبیدن است و مِقْمَعَه، گرز یا چوبی است که برای سرکوب کردن مردم یا دفع دشمن، بکار میرود؛ پس، معنای دیگر این ریشه بازداشتن و مهار کردن است.  واژه های قلع و قمع، در اکثر موارد همراه یکدیگر بکار میروند؛ و عبارت" قلع و قمع کردن " به معنای از ریشه کندن و سرکوب کردن است که در هر دو، مفهوم مهار کردن نهفته است. قلع و قمع همچنین یک اصطلاح حقوقی بوده و به برانداختن اَبنیه و ریشه کن کردن اشجار که به طور غیر قانونی ساخته یا کاشته شده باشند، گفته میشود.

⚠️تبصره:  ریشه[ ق ر ع ‌]نیز شباهت با ریشه های فوق داشته به معنای زدن و کوبیدن چیزی بر چیز دیگر است بطوریکه صدای بلندی از آن برخیزد. قُرعه نیز از ریشه قرع به معنای زدن، گرفته شده و به این علت، قرعه نامیده شده که در آن، سهم ها را به هم میزنند تا یکی را انتخاب کنند. قارِعَه، اسم فاعلی از این ریشه بوده به معنای کوبنده است و کنایه از روز قیامت است که در هم کوبنده ی این جهان است و چون با صیحه یا نهیب آسمانی همراهست به این نام نامیده شده است. مِقْرَعَه، اسم آلت از این ریشه بوده، به چکش، تازیانه، کوبه، طبل و...گفته میشود. و حالا میپردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه ها:

🔺إقْلاع:(باب اِفعال)، باز ایستادن، دست کشیدن

مثال: وَقِيلَ يَـٰٓأَرْضُ ٱبْلَعِي مَآءَكِ وَيَٰسَمَآءُ أَقْلِعِي: و گفته شد اى زمين! آب خود را فرو بر، و اى آسمان! بند بیا [از ريختن باران باز ايست]

🔺مِقْمَعَة: عمود یا گرز آهنین، جمع آن میشود>>>مَقامِع

مثال: وَلَهُم مَّقَٰمِعُ مِنْ حَدِيدٍ: و براى آنان گرزهايى از آهن است [كه بر سرشان مى كوبند ]

🔺قارِعَة:کوبنده،حادثه سخت

مثال: وَمَآ أَدْرَىٰكَ مَا ٱلْقَارِعَةُ: و تو چه مى دانى آن كوبنده چيست ؟ مثال: كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِٱلْقَارِعَةِ: [قوم] ثمود و عاد عذاب كوبنده الهی را انكار كردند

مثال: وَلَا يَزَالُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ: و همواره به كافران به كيفر آنچه كه انجام دادند، حادثه اى كوبنده و بسيار سخت مى رسد

برچسب‌ها

مطالب مرتبط