کلیدواژه: عور
به نام خدا
سلام
امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ع و ر ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: عور معنای اصلی این ریشه، تک چشم شدن و یا کوری یک چشم است ( در مقابل عَمْی یا عَمیٰ، که به کوری هر دو چشم گفته می شود) و چون یک چشم شدن، نوعی نقص محسوب می شود، معنای دیگر این ریشه، عیب و نقص است. به دجّالِ یک چشم، اَعْوَر، می گویند که یک شخصیت شیطانی آخر الزمانی است که چشم راست او کور بوده و چشم چپ او که در وسط پیشانی اش قرار گرفته مثل ستاره می درخشد (چشم چپ کنایه از چشم دنیا بین است و دجال، کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر جهان است) به شیطانی که حضرت ابراهیم علیه السلام به او سنگ زد و چشم راستش را کور کرد، نیز اَعور می گویند که همان شیطانی است که توسط شیطان پرستان، عبادت می شود. و چون چشم یا چشمه، به سوراخ و منفذ نیز گفته می شود، این ریشه در مورد هر چیزی که یک منفذ داشته و مدخل و مخرج آن، یکی باشد، نیز بکار می رود؛ مثلا به قسمت ابتدایی روده بزرگ یا سِکوم که یک منفذ دارد و انتهای آن بسته است، روده کور یا مِعاء اَعْوَر و به زائده آپاندیس که متصل به سکوم بوده و یک انتهای آن بسته است، ضمیمه اَعْوَر می گویند. به پر کردن چاه با خاک و خشکاندن چشمه های آن، و پر کردن و بستن چشمه آب، نیز عَوْر یا عَوَر می گویند. این ریشه در مورد چاک لباس و شکاف دیوار نیز به کار می رود و از آنجاییکه دیوار یا لباس، نوعی حفاظ محسوب شده و شکاف آنها، محل رخنه و نفوذ و آسیب پذیری است، این ریشه به هر نوع شکاف که مایه آسیب و ترس و نگرانی باشد نیز گفته می شود، مثل شکاف یا نقص در محل عبور مرزها و سرحدات. گاهی به نقطه ضعف و آسیب پذیری نیز به کنایه، عَوْرة گفته می شود مثل نبودن مردان در خانه که آنجا را آسیب پذیر می سازد و " بُیُوتَناعَوْرَةٌ "، یعنی خانه های ما به جهت خالی بودن ازمردان، بدون حفاظ مانده و در دسترس دزدان است. این ریشه در مورد منفذ تناسلی زنان نیز بکار می رود که عَوْرة، خوانده می شود و جمع آن می شود عَوْرات، و چون نمایان شدن این ناحیه، علاوه بر آسیب پذیری، زشت و شرم آور و قبیح شمرده می شود، معنای دیگر این ریشه، زشتی و عیب و عار هست. عَوْرات، گاهی به طور عام به زنان اطلاق می شود. عَوْرات یا عَوَرات، همچنین به ساعاتی گفته می شود که در آن کشف عورت، سزاوار است (ساعات خلوت یا کندن لباسها) فَرْج، نیز که به معنای شکاف هست، به شکاف میان دو پا و قسمت تناسلی گفته می شود. این دو کلمه( فَرْج و عورت)، بطور ویژه به آلت تناسلی زنان گفته می شود ولی بطور عام به آلت تناسلی زنان و مردان، هر دو اطلاق می شود. عورت نسبت به فَرْج، محدوده وسیع تری داشته، و به هر قسمتی از بدن که آسیب پذیر بوده و باید پوشانده شود (که بین ناف تا زانو بوده و در زنان، در
برابر نامحرم شامل
تمام بدن
به جز صورت و مچ دست تا سر
انگشتان است
)
و به آنچه انسان از آشکار شدنش شرم دارد، گفته می شود و فَرْج، هم، نوعی عورت محسوب می شود. به فرد برهنه و فقیر و بی چیز هم، در فارسی، عور و در عربی، عَوَر، گفته می شود و لخت و عور یعنی برهنه، چرا که برهنگی نیز مایه شرمساری و آسیب پذیری هست. عاریَّة، بر وزن فِعْلِیَّة نیز از همین ریشه بوده و از معنای عیب و عار، گرفته شده است، چون عاریه یا قرض گرفتن مایه سرزنش و ننگ و عار است. اِستعاره، نیز مصدر از باب استفعال، بوده و در اصل، اِسْتِعْوار بوده که بر طبق قواعد فعل اجوف، تبدیل به استعاره شده است (مثل استخاره از ریشه خیر) و معنای آن عاریت خواستن و دست به دست کردن چیزی است. استعاره در صنعت شعر، یعنی به عاریه گرفتن یک کلمه با یک وجه تشابه با آن، و به سخنی که همراه با ایما و اشاره و رمز و کنایه بوده، و به عبارتی از یک طرف کور یا مبهم و پوشیده باشد، گفته می شود ( بر عکس معمّا از ریشه عمی، که در آن، کلام، از دو طرف پوشیده است) مُستعار، اسم مفعولی از این باب بوده، به معنای چیزی که عاریه گرفته شده، قرضی و دارای کاربرد مجازی است. اِعاره، نیز مصدرِ از باب افعال بوده و در اصل اِعوار بوده که بر اساس قواعد فعل اجوف، تبدیل به اِعاره شده است (مثل اِفاضه از ریشه فیض) و به معنای عاریه دادن یا وام دادن است. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: إِذا اَقْبَلَتِ الدُّنْیا عَلی اَحَدٍ، أَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ: یعنی: چون دنیا به کسی رو آورد خوبیهای دیگران را به او عاریه می دهد.
اَعْوَر و عَوْرا، صفت تفضیلی از این ریشه بوده به ترتیب برای مذکر و مونث بکار می روند و به معنای یک چشم می باشند و جمع آنها می شود>>> عور معانی عور، به معانی پیچیده و نیمه پنهان گفته می شود. شیطانِ اعور، به شیطان تک چشم و شیطانی که کارش تحریک شهوات است، گفته میشود. عَوْراء، به زن تک چشم و نیز سخن یا کار زشت گفته می شود. منظور از "ثقة عَمیا "و "ثقة عورا"، به ترتیب اعتماد کور و اعتماد یکطرفه است.
اَعْوَر: کور از یک چشم
اَعْمیٰ: کور از دو چشم
اَحْوَل : فرد دو بین به کلاغ نیز اَعْور، میگویند چون با آنکه چشمانی تیز دارد ولی حیوانی شوم محسوب شده و با آن فال بد می زنند. اَعْور به راهنمای بد، راهی که در آن نشانه ای نباشد، بد و نامرغوب از هر چیز، کتاب کهنه و پوسیده که مطالبش پوشیده باشد، فرد ناتوان و ضعیف و ترسو که راه راست نرود و خوب راهنمایی نکند و راهنمایی نپذیرد، آنکه برادر از پدر ندارد، یک چشم برگردانیده و از حاجت مانده، گفته می شود. در این ریشه، گاهی تمرکز بر چشم کور و گاهی تمرکز بر چشم بینا است؛ اِعْوار، مصدر از باب اِفعال بوده به معنای یک چشم گردانیدن، آشکار شدن ( به چشم آمدن) و توانا و قدرتمند نمودن است. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: اَعْوَرْتُمْ لَهُ،وَ تَعَرَّضْتُمْ لِاَخْذِهِ، فَاَمْهَلَکُمْ: یعنی عورات و عیوب خود را بر خدا ظاهر کردید، و در معرض انتقام او قرار گرفتید و او شما را مهلت داد. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
عَوْرَة: عیب، شرمگاه، بدون حفاظ، هر چیزی که انسان از ظاهر شدن آن شرم دارد و یا از آن می ترسد، جمع آن میشود>>> عَوْرات
مثال: يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍٍۖ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا
: مى گفتند: خانه هاى ما بدون حفاظ است (خلل و رخنه دارد) در صورتى كه بدون حفاظ نبود، و آنها فقط می خواستند از جنگ فرار کنند
مثال: ثَلَٰثُ عَوْرَٰتٍ لَّكُمْ: این سه وقت، هنگام عورت و خلوت شماست
مثال: أَوِ ٱلطِّفْلِ ٱلَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُواْ عَلَىٰ عَوْرَٰتِ ٱلنِّسَآءِۖ: يا اطفالی که هنوز بر عورت و محارم زنان آگاه نیستند