کلیدواژه: نفرت
به نام خدا
سلام
امروز میخواهیم راجع به ریشه [ن ف ر] صحبت کنیم و کلیدواژه ما عبارتست از: نفرت معنای اصلی این ریشه، کوچ کردن است. کوچ کردن میتواند به منظور دور شدن از چیزی (در اثر بیزاری و ترس و...) و یا رفتن به سوی چیزی ( در اثر تحریک و تهییج و...) باشد. نفرت یا تنفّر، به معنای بیزاری و دور شدن هست و رم کردن حیوان، نوعی دور شدن ناشی از ترس است. از مفهوم دوم نیز میتوان رفتن به جنگ را مثال زد. نَفْر، اگر با «مِنْ» و «عنْ» بیاید به معنای دوری و تفرّق بوده و اگر با «اِلی» بیاید به معنای خروج و رفتن به سوی چیزی است. این ریشه در قران، در مورد خارج شدن و روانه شدن به میدان جنگ ، حیوانات رم کرده، و دوری و بیزاری از حق بکار رفته است. آیه ۱۲۲ سوره توبه که به آیه نَفْر، معروفست، عدهای از مؤمنان را از رفتن به جهاد منع کرده و به علمآموزی و تبلیغ دین دعوت میکند. این ریشه، در مورد حج نیز بکار رفته و یوم النَّفْر، روزی است که حاجیان از منا کوچ میکنند وبه سمت مکه میروند. نَفَر، به اشخاصی گفته میشود که به نوعی ملازم و همراه با کسی هستند یعنی اگر آن شخص کوچ کند یا برای جنگ بیرون برود آنها نیز با او کوچ میکنند و در حوائج او سعی و حرکت میکنند که قوم و عشیره او و یا اولاد وخدم و حشم او هستند. نَفَر، بطور عام، واحد شمارش انسان بوده به معنای آدم، تن، شخص، فرد، تعداد و گروه مردم است. نفر همچنین به گروهی از مردان از سه تا ده نفر گفته میشود. نَفیر، به معنای نفر و یا جماعتی از مردان است. نَفَر و نفیر و نَفَرَة، همچنین به گروهی از مردان که قدرت بر جنگیدن دارند گفته میشود(نفرات جنگی) نَفیر، به معنای ناله و زاری، فریاد بیزاری، یا هجوم و حمله نیز هست. نفر، علاوه بر انسان ، واحد شمارش شتر و درخت خرما نیز هست چون این دو، اهمیت زیادی در نزد عربها دارند. نفر، واحد شمارش جنّ نیز هست. (توجه: در زبان عرب، نَفَر،به عنوان اسم جمع بکار رفته است) نَفْرت، به معنای بیزاری و ناپسند داشتن، ترس و گریز است. مَنْفور، به معنای رانده و مطرود، و مُتنفّر، به معنای بیزار، رمیده، گریزان و فراری است. این ریشه اگر به باب استفعال برود>>>اِسْتِنْفار، به معنای رم کردن و رم دادن و طلب خروج و حرکت است و اسم فاعلی آن، مُسْتَنْفِر، به معنای رمیده و کوچ کرده، و مونث آن، مُسْتَنْفِرَة، به معنای رم داده شده است. این باب در مورد جنگ نیز بکار رفته است (تحریک و تهییج قومی برای حضور در جنگ و یا وا داشتن عده ای برای فرار از جنگ) و حالا میپردازیم به مثالهای قرانی این ریشه:
🔺️نَفْر: خارج شدن برای کاری مثال: وَمَا كَانَ ٱلْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةٗۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٖ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ: سزاوار نیست مؤمنان همگى [به سوى جهاد] بيرون روند؛ چرا از هر جمعيتى گروهى كوچ نمى كنند مثال: ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا: برای جنگ با کافران، سبکبار و مجهز بیرون شوید. مثال: فَٱنفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ ٱنفِرُواْ جَمِيعٗا: پس گروه گروه يا دسته جمعى [به سوى جنگ با دشمن] روانه شوید مثال:إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمٗا وَيَسْتَبْدِلۡ قَوْمًا غَيْرَکُمْ:اگر به سوی میدان جنگ نشتابید، خدا شما را به عذابى دردناك عذاب مى كند و گروه ديگرى را به جاى شما مى آورد مثال: يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلْتْمْ إِلَى ٱلْأَرْضِ: اى اهل ايمان! شما را چه شده که زمانی كه به شما گفته میشود در راه خدا کوچ کنید؛ به زمین، سنگینی می کنید(در امر کوچ سستی می کنید)
🔺️نَفَر، نَفیر: گروه مردان از سه تا ده نفر مثال: أَنَاْ أَكْثَرُ مِنكَ مَالٗا وَأَعَزُّ نَفَرٗا: من مال و ثروتم از تو بيشتر است و از جهت نَفَرات نيرومندترم مثال: وَجَعَلْنَٰكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا: و نفرات [رزمى] شما را بيشتر مى گردانيم مثال:قُلۡ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ ٱسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ ٱلْجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعْنَا قُرْءَانًا عَجَبٗا: بگو: به من وحى شده كه: گروهى از جنّ [به قرآن] گوش دادند و گفتند: همانا ما قرآن شگفت آورى شنيديم
🔺️نُفُور: تنفّر، دورشدن و فرار کردن مثال: فَلَمَّا جَآءَهُمْ نَذِيرٌ مَّا زَادَهُمْ إِلَّا نُفُورًا: پس چون [پيامبرى] بيم دهنده براى آنان آمد، آنان را جز نفرت و دورى از هدايت نيفزود مثال:بَل لَّجُّواْ فِي عُتُوّٖ وَنُفُورٍ: بلكه در طغیان و دوری از حق، اصرار ورزیدند
🔺️مُسْتَنْفِرَة: رمیده، ترسیده مثال: كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ: گويى گورخرانى وحشى و رميده اند