کلیدواژه: مقنعه

کلیدواژه: مقنعه

به نام خدا

سلام

امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ق ن ع ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: مقنعه اصل معنای این ریشه، پوشاندن سر یا سر کردن است. مِقْنَع و مِقْنَعَة، (بر وزن مِفْعَل یا مِفْعَلَة) اسم آلت بوده، به چارقد، روسری یا مقنعه و آنچه بر سر می افکنند، گفته می شود. قِناع، به معنای پرده، پوشش و پارچه ای است که با آن، سر یا صورت را می پوشانند، مثل روسری، چادر، روبند و نقاب در زنان، و کلاه خود، در مردان. به ماسک و زره و سپر نیز، قِناع گفته می شود. این ریشه، ابتدا در مورد فقیری بکار رفته که روی خود را پوشانده و گدایی میکرد. فعل این ریشه از اضداد بوده، قَنِعَ، یا سر کردن، یعنی پارچه ای به سر کشید تا فقر خود را به این وسیله مخفی کند؛ قَنَعَ، یا از سر وا کردن، یعنی روپوش را کنار زده و با صورت باز گدایی کرد، حالت اول با فروتنی و تسلیم و سر خم کردن همراه بوده و حالت دوم با سر برداشتن و سر بلند کردن و برانگیختگی همراهست، و همانطور که گفته شد، این ریشه از اضداد بوده، به خم کردن و فرود آوردن سر (هبوط) و راست کردن و بلند کردن سر (صعود)، هر دو گفته می شود. قانع، اسم فاعلی از این ریشه بوده که ابتدا در مورد گدای فقیری بکار می رفت که به هر آنچه به او می دادند راضی بوده و اصرار نمی کرد، ولی بعد در مورد هر فردی که خویشتن دار بوده و به قسمت و بهره خود راضی و خشنود بود، وبه اصطلاح با آنچه داشت، سر می کرد، نیز بکار رفت. قناعت، اسم مصدر از این ریشه بوده به معنای رضایت و خرسندی از بهره و قسمت، بسندگی و نیز اعتدال و میانه روی و صرفه جویی است. در دعای روز دوازدهم از ماه مبارک رمضان می خوانیم که "خدایا در این ماه مرا به لباس قناعت و اکتفا به اندازه نیاز بپوشان" اِقْناع، مصدر از باب اِفعال، بوده به معنای راضی کردن و متقاعد کردن، تحریک و تهییج، برانگیختگی، ارضاء و اِشباع است. ِاقناع، همچنین، اصطلاحی در ارتباطات انسانی است که به متقاعد سازی مخاطب بویژه در بحث تبلیغات می پردازد و نقطه اوج ارتباطات محسوب می شود که مخاطب را تحریک و تهییج کرده و او را برای خرید کالا یا خدمات متقاعد می کند. در جنگ های امروزی، «ابرقدرت» کسی نیست که صرفا سلاح بیشتر و دندان تیزتری دارد، در جنگ های امروزه «کار رسانه ای و اقناعی و جلب افکار عمومی»،! به اندازه سلاح و قدرت نظامی و بلکه بیشتر، خاصیت دارد. نوعی از برانگیختگی فیزیولوژیک، در حیوانات نیز دیده می شود مثلا خروس به هنگام جنگ، پرهای گردنش را به طرف سر، باز کرده و به شکل سپر در می آورد که از سر وچشمهای او محافظت می کند. در حیواناتی مثل سگ و گربه و جوجه تیغی نیز، در حالت ترس یا خشم، موها یا تیغهای بدنشان حالت ایستاده و راست پیدا کرده یا سیخ می شوند تا هم بدن را گرم کرده و هم بزرگتر و تهاجمی تر به نظر برسند و برای مبارزه یا فرار آماده شوند. در انسان نیز برانگیختگیِ ناشی از هیجان ترس، تغییراتی در فیزیولوژی بدن ایجاد می کند که در چهره و اندامها خود را نمایان می سازد و از دیرباز مورد توجه پزشکان و روانشناسان بوده است از جمله راست شدن موهای بدن، گشاد شدن مردمکها، خیره شدن چشمها، قرار دادن سر بین دو دست، و گاه پوشاندن سر و چشمها با دست و افزایش ضربان قلب که بصورت خالی شدن ته دل یا هری ریختن دل یا دلهره اظهار می شود که تمام این موارد واکنش دفاعی بدن برای مبارزه یا فرار می باشد و در صورتیکه ترس و اضطراب، بیش از حد تحمل فرد باشد، مثل شوک روانی یا حمله پانیک، میتواند منجر به کاهش تمرکز و عدم توانایی تفکر صحیح گردد. اِقْناع، یک اصطلاح فقهی در نماز نیز هست و به معنای قرار دادن سر بالاتر از بدن است؛ در رکوع، مستحب است سر و گردن به موازات بدن (پشت) قرار بگیرند و پایین افکندن سر و بالا گرفتن آن مکروه است. اِقناع، به دراز کردن و راست شدن گردن شتر به هنگام آب خوردن از حوض نیز گفته می شود مُقْنِع، اسم فاعلی از این باب بوده به معنای راضی کننده و متقاعد کننده است. مُقْنِع، همچنین به کسی گفته میشود که در حالت برانگیخته ناشی از هیجان، سر را بلند یا راست کرده و نگاه را موازی در میانه دو دست قرار می دهد و به چپ و راست و حتی زیر پای خود التفاتی ندارد و به اصطلاح سر به هوا راه می رود که این توصیفات، در قرآن و در احوال قیامت آمده است که در آن، افراد، از شدت هول و هراس قیامت، سر خود را راست کرده و بالا میگیرند و چه بسا از شدت ترس، صورت خود را نیز با دست بپوشانند.

جمع مُقْنِع، میشود مُقْنِعین و مُقْنِعون. مُقْنِعِی رؤوسِهِم، که در قرآن آمده، در واقع "مُقْنِعِینَ رؤوسِهِم "بوده که چون مضاف واقع شده،" ن" آن حذف گردیده است. منظور از مُقْنِعی رُؤُسِهِم، با توجه به مفهوم آیه، و کلمه ما قبل، که مُهْطِعین، به معنای گردن برافراشتگان و یا شتابزدگان است، کسانی هستند که در اجابتِ ندا کننده، سر بلند کرده و به طرف عذاب نگاه می کنند. منظور از مُعتر، شخص مستمند و ناتوانی است که، به قصد کمک پیش آمده و دست دراز می کند و چه بسا به آنچه به او می دهند راضی نباشد و اعتراض هم بکند. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:

🔺مُقْنِعْ: آنکه سرش را بلند کرده است، سر به هوا

🌿مثال: مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْـِٔدَتُهُمْ هَوَآءٌ: از شدت هول «گردنهای خود را برافراشته،(یا شتابزده) سر به آسمان بلند کرده، و حتی پلکهای چشمهاشان بی‌حرکت می‌ماند و دلهایشان (از شدت هول وهراس) فرو ریخته و از چاره جویی و تدبیر بکلی تهی می‌شود

🔺قانِع: اظهار کننده حاجت به خواری و خرسند به بهره خود

🌿مثال: وَأَطْعِمُواْ ٱلْقَانِعَ وَٱلْمُعْتَرَّۚ كَذَٰلِكَ سَخَّرْنَٰهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ: و به فقير خویشتن دار و فقيرى كه به قصد اطعام برشما می گذرد اطعام كنيد، بدين گونه حيوانات قربانى را براى شما (رام و) مسخّر كرديم، تا شايد شكرگزارى كنيد.

برچسب‌ها

مطالب مرتبط