کلیدواژه:ساق

کلیدواژه:ساق

به نام خدا

سلام

امروزمیخواهیم راجع به ریشه سَوَقَ صحبت کنیم و كليدواژه ماعبارتست از: ساق اصل معنای اين ريشه، راندن یاحركت دادن است. درفارسى نيز،اين ريشه راتحت عنوانِ سوق دادن،بكارميبريم. ساقِ پادرانسان ،انداميست كه براى ايستادن يا حركت كردن بكارميرود(به عبارتى ساقِ پا،سوق دهنده هست) ساقه ياتنه،  ان قسمت ازگياه هست كه باعث ایستایی ان ميشود. ساقِ عرش،كنايه ازپايه وستونِ عرش است. درقران،اصطلاحى تحت عنوانِ اشكارشدن يا عريان شدنِ ساقِ پاهابكاررفته كه كنايه ازشدتِ سختى وهول وهراس میباشد، چون وقتي انسان دچاريك وضعيتِ بحرانى مثل زلزله يا،سيل،ميشودساق ياپاچه شلواررابالاميزندتابتواندسریعترحرکت کرده ازمهلکه بگریزد. اصطلاح پیچیدن ساقهاکه درقران بکاررفته نیزکنایه ازشدت وسختی میباشد سياق،به معناى راندن وروش ميباشد.سياقِ كلام،به معناى اسلوب وروشِ كلام ميباشد. سوقُ الجِيشى،به معناى راهبردِجنگ يااستراتژى ميباشد سَويق،به اردِ  گندم وجوگفته ميشودكه به علتِ نرمى زياد،به راحتى ازحلق پايين ميرود. به بازارنيز،سوق،گفته مي شودچون،خريدوفروش ،دران جريان دارد. بااين توضيحات ميپردازيم به مشتقاتِ مختلفِ اين ريشه:

🔺سَوْق:راندن،حركت دادن،جارى كردن مثال:وَنَسوقُ المُجْرِمينَ إِلَیٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا:ومجرمان راتشنه به سوی جهنم ميرانيم. مثال:کَأَنَّمَايُساقونَ إِلَی الْمَوْتِ:گویی به سوی مرگ رانده میشوند. مثال:وَسيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ اِلَی الْجَنَّةِ زُمَراً:وکسانیکه ازپروردگارشان پرواداشتند،گروه گروه به سوی بهشت سوق داده شوند.

🔺مَساق:سوق دادن،راندن،مسیر،جریان مثال:اِلىٰ رَبِّكَ يَوْمَئِذٍالمَسَاقُ:ان روز،روزِ رانده شدن،به سوىِ پروردگارِ توست.

🔺ساق:ساقِ پا،ساقه،تنه>>>جمعِ ان ميشود:سوق،ساقين مثال:يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ:روزيكه ساق اشكار(عریان)ميشود(كنايه ازشدت وسختى ) مثال:وَالْتَفَّتِ السّاقُ بِالسّاقِ:ساق درساق ،پيچيد(كنايه ازشدت وسختى) مثال:فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ:شروع به دست کشیدن برساقهاوگردنهای انهانمود.

🔺سائق:راننده،سوق دهنده مثال:وَجَآءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَاسَآئِقٌ وَشَهِیدٌ:وهرکسی همراه یک مامورسوق دهنده ویک شاهدبیاید.

🔺سُوق:بازار،جمعِ ان ميشود:اَسواق مثال:وَ يَمْشى فِى الْاَسواق:ودربازارهاراه ميرود.

برچسب‌ها

دیدگاه دانش آموختگان

ثبت دیدگاه

مطالب مرتبط