کلید واژه: درکه و درجه
به نام خدا
سلام
امروز می خواهیم راجع به ریشه [ د ر ک ] و [ د ر ج ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: درکه و درجه معنای اصلی ریشه [ د ر ک ] به ته چیزی رسیدن است.
دَرَک، در اصل ریسمانِ دَلو است که به بند چاه بسته و به ته چاه فرستاده می شود. این ریشه را معمولا در جایی به کار می برند که پایین آمدن، مد نظر باشد، بر خلاف درج، که بالا رفتن مورد نظر است. در هر دوی این ریشه ها، حرکت پی در پی، تدریجی و آرام آرام وجود دارد مثل بالا و پایین رفتن از پله یا طبقات.
دَرْک، به معنای قعر و نهایت ژرفای چیزی است.
دَرَکه، به معنای ته، طبقه، پله یا منزلت رو به پایین است، بر خلاف درجه که به معنای طبقه، پله، یا منزلت رو به بالا است. از آنجا که، دوزخ از لحاظ صورت، پَست و زیرین است، به آن دَرَک یا درکه گفته اند و درکات جهنم یعنی طبقات و سرازیریهای جهنم، در مقابلِ درجاتِ بهشت که اشاره به مقامهای بالای بهشتی دارد. عبارت "به درک!" ، یعنی به جهنم.
اِدراک، باب اِفعال از این ریشه بوده، به معنای دریافتن و رسیدن به کنه چیزی است و در مورد علم، به معنای آگاهی و فهم عمیق است.
مُدْرِک، اسم فاعلی از این باب بوده به معنای درک کننده، و مُدْرَک، اسم مفعولی بوده به معنای درک شده، رسیده و دریافت شده است و "اِنّا لَمُدْرَکون"، یعنی ما را در خواهند یافت یا گرفتار خواهیم شد.
مَدرَک، بر وزن مَفْعَل، اسم از این ریشه بوده، به معنای دریافت و رسید، نشانه و دلیل، و گواهی و سند است.
تَدارُک، مصدر از باب تَفاعل بوده، به معنای به هم رسیدن، پی در پی رسیدن و فراهم گردیدن است. معنای دیگر این ریشه، آمدن پی در پی و زنجیر وار اجزای چیزی، یکی پس از دیگری است تا تمام شود و چیزی از آن باقی نماند و جمع آن می شود >>> تدارکات. افعال اِدّارَکَ، و اِدّارَکوا، در اصل تَدارَکَ و تَدارَکوا بوده اند که در آنها، "تاء" به "دال" تبدیل شده و ادغام صورت گرفته است. منظور از" تدارک علم در آخرت"، آن است که آنان علم خود را تا آخرین جزءش درباره غیر آخرت مصرف کردند تا به کلی تمام شد و دیگر چیزی از آن نماند تا با آن امر آخرت را دریابند. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
دَرَک: رسیدن و درک کردن
مثال: لَّا تَخَٰفُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَىٰ: نه از رسيدن (فرعونيان) خواهی ترسید و نه (از غرق شدن در دریا) به هراس می افتی
دَرْک: طبقه پایین
مثال: إِنَّ ٱلْمُنَٰفِقِينَ فِي ٱلدَّرۡكِ ٱلْأَسْفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ: به یقین منافقان در پايين ترين طبقه از آتش اند
اِدْراک: رسیدن، درک کردن، دریافتن
مثال: أَيْنَمَا تَكُونُواْ يُدْرِككُّمُ ٱلْمَوْتُ: هر كجا باشيد، مرگ شما را درمى يابد
مثال: لَا ٱلشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَآ أَن تُدْرِكَ ٱلْقَمَرَ: براى خورشيد اين توان نیست كه به ماه برسد
مثال: لَّا تُدْرِكُهُ ٱلْأَبْصَٰرُ وَهُوَ يُدْرِكُ ٱلْأَبْصَٰرَۖ وَ هُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلْخَبِيرُ: چشمها او را در نمىيابند، ولى او چشمها را درمىيابد، و او لطيف و آگاه است
مثال: حَتَّىٰٓ إِذَآ أَدْرَكَهُ ٱلْغَرَقُ: تا چون هنگام غرقش در رسيد
مُدْرَک: درک شده، دریافت شده، گرفتار شده، جمع آن می شود >>> مُدْرَکون
مثال: قَالَ أَصْحَٰبُ مُوسَىٰٓ إِنَّا لَمُدْرَكُونَ: اصحاب موسى گفتند: بدرستی که ما دریافت شدگانیم
تَدارُک: دریافتن
مثال:لَّوْلَآ أَن تَدَٰرَكَهُۥ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِۦ لَنُبِذَ بِٱلْعَرَآءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ: اگر رحمت و لطفى از سوى پروردگارش او را در نيافته بود، يقيناً نكوهش شده به صحرايى بى آب و گياه افكنده می شد
ادّارَکَ: به پایان رسیدن
مثال: بَلِ ٱدّـٰرَكَ عِلْمُهُمْ فِي ٱلْأٓخِرَةِۚ: بلكه دانش و آگاهى آنان نسبت به آخرت به پايان رسيده
مثال: حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا: تا آن که همگی در آتش دوزخ به هم می رسند
تبصره: ریشه دومی که به آن پرداخته می شود عبارتست از: [ د ر ج ] معنای این ریشه، آرام آرام و قدم قدم جلو رفتن است، و این ریشه در جایی به کار می رود که بالا رفتن و صعود مد نظر باشد، مثل بالا رفتن از پله های نردبان.
درجه به معنای رتبه و منزلت است. درجات بهشت، اشاره به منزلت و مقام های بالای بهشتی دارد.
تدریج، مصدر از باب تَفعیل بوده، به معنای کم کم یا درجه درجه طی کردن چیزی است.
اِسْتِدْراج، مصدر از باب استفعال بوده به معنای به تدریج بالا بردن و به تدریج نزدیک کردن است. در فرهنگ اسلامی، استدراج، یکی از سنتهای الهی است، به این معنا که خداوند معاندان و گناهکاران بیپروا را اغوا کرده و به تدریج گرفتار عذاب میکند؛ یعنی هرچه بیشتر گناه میکنند، نعمتهای بیشتری به آنها میدهد و آنها بدین سبب بیشتر دچار غرور و غفلت میشوند و درنتیجه عذاب سختتری خواهند داشت. اِستدراج، در قرآن، در مورد کسانی که آیات
الهی را تکذیب کرده اند، بکار رفته است.
درج کردن به معنای تا کردن و پیچیدن لباس و کاغذ، و ثبت کردن و نوشتن است و مُندرجاتِ کتاب، به معنای محتوا و مضمون کتاب است. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
درجه: رتبه، مرتبه، منزلت، مقام، جمع آن می شود >>> درجات مثال: وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةࣱٌ: و مردان را بر زنان مرتبتی است مثال: هُمْ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِيرُۢ بِمَا يَعْمَلُونَ: همۀ آنان را نزد خدا درجات و منزلت هايى است، و خدا به آنچه انجام مى دهند، بيناست
اِسْتِدْراج: باب استفعال، به تدریج بالا بردن، به تدریج نزدیک کردن به عذاب مثال: وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـَٔايَٰتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ: و كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، به تدريج از جايى كه نمى دانند به سوی عذاب پیش می بریم.