کلیدواژه:سدّ
به نام خدا
سلام
امروز میخواهیم راجع به ریشه [س د د ]صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: سدّ معنای این ریشه بستن و اصلاح کردن است. سدّ، به گذاشتن چیزی درون رخنه یا شکاف و بستن آن گفته میشود. سد ،به هر مانع و حائل طبیعی که راه را بند آورده و ازعبور جلوگیری کند نیز گفته میشود مثل کوه. سدّ، بیشتر درموارد مثبت بکارمیرود، به سخنِ حق و درست، سَدیدمی گویند چون مانندسدّی محکم، راه را برباطل و فساد می بندد. و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
سَدّ:مانع، تثنیه آن میشود >>> سَدّین
مثال: وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ ایْدِیهِمْ سَدّاً وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً: و ما دربرابرشان حائلی نهادیم و در پشت سرشان حائلی
مثال:فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلیٰ اَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سدّاً: آیاممکن است برای تو خرج و هزینه ای قرار دهیم تا میان ما و آنها سدی بسازی.
مثال: حَتّی اِذا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ: تا وقتیکه به میان دو سد (دوکوه) رسید.
سَدید: سخن حق و صواب ، سخن استوار و محکم
مثال: وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً: و سخنِ درست و محکم بگویید.
تبصره: ریشه [ص د د ] نیز به لحاظ آوایی و معنایی مشابهت با ریشه [س د د] داشته و به معنی منع کردن، بازداشتن و برگرداندن (درحالت متعدی) و یا اعراض کردن و روی گرداندن (درحالت لازم) است. دربعضی آیات، این ریشه به هر دو صورت لازم و متعدی معنا شده است. این ریشه، بیشتر در موارد منفی بکار رفته است مثل بازداشتن از راه حق یا ممانعت از ورود به مسجدالحرام و یا اعراض و روبرگرداندن از حق. در واقع میتوان گفت،صدّ، نوعی سد و مانع غیر فیزیکی است که انسان، برای خود (بصورت روبرگرداندن و اعراض کردن از حق ) و یا برای دیگران (برگرداندن، بازداشتن و ممانعت کردن از حق) ایجاد میکند و جلوی عبور حق را می گیرد. صَدید، نیز از این ریشه است. سخن صدید، به بانگ و فریاد یا سخن نادرست و ناصواب گفته میشود. آبِ صدید، آب آمیخته با چرک و خون و یا آب جوش است و در آخرت نصیب کسانی است که راه حق را بسته و یا از حق اعراض می کردند.
صَدَّ: مانع شدن، اعراض کردن
مثال: رَأَیْتَ الْمُنافِقینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً: می بینی که منافقان از تو اعراض (روی گردانی) میکنند اعراضی محکم.
مثال: الَّذینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبیلِ الّلهِ: آنانکه کافر شده و راه دین خدا را (برمردم) بستند.
مثال: وَلایَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطانُ: و مبادا شیطان شما را از راه راست باز دارد.
صَدید: خونابه، زرداب ، چرک و خون، آب جوشان
مثال: مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ یُسْقیٰ مِنْ ماءٍ صَدیدٍ: از پشت سرش جهنم است و از خونابه و چرک نوشانده می شود.
تبصره: ریشه[ ر د م ]نیز مثل سدّ و صدّ، به معنای مانع و سد است. برای به خاطرسپاری بهتر میتوانیم آن را بصورت دو جزء (رد + م) در نظر بگیریم که" م" حرف اول کلمه ممنوع بوده و معنای آن میشود: رد (شدن) م (ممنوع)
رَدْمْ: بستن شکاف باسنگ
مثال: فَأَعینونی بِقُوَّةٍ اَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ رَدْماً: با نیرویی به من کمک کنید تا میان شما و آنها سدی قرار بدهم.