کلیدواژه :بَرِحَ الخَفا

کلیدواژه :بَرِحَ الخَفا

به نام خدا

سلام

امروز می خواهیم راجع به ریشه [ب ر ح] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: برَِحَ الخفا اصل معنای این ریشه، کنار رفتن و دور شدن است. بارِح، به حیوانی گفته میشود که از تیررس شکارچی کنار رفته و دور شده است(چنین حیوانی از سمت راست شکارچی به سمت چپ او رفته و طرف چپ او رو به شکارچی قرار می گیرد،که گفته می شود شکار چنین حیوانی سخت است چون شکارچی برای شکار، باید وضعیت خود را تغییر بدهد و آن را به فال بد می گیرند) به زمین پَرت و دور افتاده و کنار افتاده، که بدون زراعت و بنا باشد،" بَراح "گفته میشود(مثل دشت و تپه زار) که معمولا وسیع نیز هست، چون استفاده ای ندارد تا محصور شود؛ پس معنای دیگر این ریشه، وسیع و فضادار است؛ و چون این فضا، عاری از درخت و ساختمان بوده و جایی برای مخفی شدن ندارد، همه چیز در آن، پیدا و آشکار است، پس معنای دیگر این ریشه، واضح و آشکار است. این آشکاری، میتواند خطرناک بوده و آسیب پذیری در برابر دشمن را بالا ببرد، و عبارت"وَ بَرِحَ الْخَفاءُ" که در دعای"الهی عظم البلاء" خوانده میشود، نیز بیانگر این نکته هست یعنی امر مخفی، کنار رفت یا راز پنهان فاش شد (که نشانه آسیب پذیری مومنان در مقابل دشمن یا شدت سختی آنها در اثر فقدان امام معصوم علیه السلام هست) این ریشه، همچنین به مواردی که دور (پَرت) از ذهن یا عُرف باشد نیز گفته میشود، مثل چیز عجیب و شگفت آور،خشم، منکر و زشت، شدت و سختی و بلا، بادِ تند وگردناک، باد گرم تابستان و.. . از این نمونه، در زبان فارسی، کلمه پَرت یا پَرَند، را داریم که به معنی دور و بعید و منحرف است و عبارت "چرت و پرت" یا" پرت و پلا" یا "چرند و پرند"، یعنی سخنان بی ربط و دور از واقعیت. دور شدن و کنار شدن، به معنای گذشتن و سپری شدن نیز هست و بارِح یا بارحة، به معنای روز یا شب گذشته یا کنار رفته (دیروز یا دیشب) است و اَوّلُ البارحة به معنای پریروز یا پریشب (پَرَندوش) است. بَراح، به خورشید نیز گفته میشود چون هم دور است ، هم روشن و آشکار است و هم جنبش و پَرتابه دارد (جرمِ تاجی را بصورت شراره به بیرون پرت می کند) به مِهرگیاه، نیز یَبروح (بر وزن یَفعول، مثل یعقوب و یعسوب)گفته می شود چون شکل عجیب و شگفت انگیزی دارد(ریشه آن شبیه انسان است ) فعل این ریشه، وقتی با یک علامت نفی(ما، لا، لن) همراه شود، از افعال ناقصه محسوب شده، تداوم و پیوستگی را میرساند، یعنی کنار نرفتن یا ترک نکردن کار یا وضعیتی و همچنان بر آن وضع بودن (نفیِ نفی=اثبات) که در قران نیز به این صورت بکار رفته است. حرف اضافه "لَنْ" ، نفی ابد را میرساند، یعنی "هرگز" و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:

🔺بَرِحَ: جابجا شدن، کنار رفتن، ترک کردن، دست برداشتن

مثال: قَالُواْ لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَٰكِفِينَ حَتَّىٰ يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَىٰ: گفتند، ما هرگز پرستش گوساله را ترک نمی کنیم(بر پرستش گوساله می مانیم) تا موسى به سوى ما باز گردد

مثال: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَىٰهُ لَآ أَبْرَحُ حَتَّىٰٓ أَبْلُغَ مَجْمَعَ ٱلْبَحْرَيْنِ: و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوان [خدمت گزار] خود گفت: دست(از جستجو) برنمی دارم(پیوسته می روم) تا به محل برخورد آن دو دريا برسم

مثال: فَلَنْ أَبْرَحَ ٱلْأَرۡضَ حَتَّىٰ يَأْذَنَ لِيٓ أَبِيٓ: من هرگز از اين سرزمين حرکت نمی کنم (در این سرزمین می مانم)تا پدرم به من اجازه دهد

برچسب‌ها

مطالب مرتبط