کلیدواژه: عیّار

کلیدواژه: عیّار

به نام خدا

سلام

امروز می خواهیم راجع به ریشه[ ع ی ر ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: عیّار اصل معنای این ریشه، جولان دادن و به هر سو رفتن است؛ و عَیّار، یعنی کسی که زیاد رفت و آمد میکند و به اصطلاح ولگرد است. این ریشه، ابتدا در مورد حیواناتی مثل اسب و شتر که برای چرا کردن یا در طلب جفت به هر سو می رفتند، به کار رفته ولی بعد در مورد کاروانهایی که مدام در رفت و آمد بودند، نیز بکار برده شد. عَیر، به خر و گورخر گفته میشود و عِیر، در اصل به معنای کاروان شتر یا الاغ بوده و به تدریج در مورد هر کاروان و گروهی که بارهای مواد غذایی را حمل کرده یا بار و بنه کاروانیان را همراه داشت، بکار رفت و عَیار، کلمه ای برای سنجش بار کاروان است. عَیار یا عِیار، به معنای واحد، اندازه، استاندارد و معیار اندازه گیری با کِیل و میزان است. عیار، همچنین به سنجیدن میزان خالص بودن طلا یا نقره گفته می شود. مِعیار، به معنای اندازه، پیمانه، سنگ محک، میزان و مقیاس است. عَیر، همچنین به معنای عیب و عار بوده و فعل این ریشه به معنای عیب کردن کسی و فساد کردن شخصی در گروهی است. عِیْرَة، به معنای عاریتی است که از عار، گرفته شده چون عاریه یا قرض گرفتن نیز مایه ننگ و عار است. عَیّار، صیغه مبالغه بوده به کسی كه بسيار گردش و رفت و آمد می كند،یا آنکه بیکار بوده به دلخواهِ خود اين سو و آن سو می رود، گفته می شود. عیّار، همچنین به معنای جوانمرد، زیرک، چالاک و مکّار و حیله گر آمده‌ است. عیّاران، یا جوانمردان، طبقه‌ای از اجتماع سیستان بودند که افرادی جنگجو، شجاع و چالاک بوده حامی ضعیفان بودند. آنان در مقابل ظلم و ستم امویان و عباسیان و حُکّام دست نشانده به پا خاسته و با زیرکی و تردستی، اموال ظالمان را گرفته بین فقیران تقسیم می کردند. در این بین، عده ای از افراد، کسوت و نام عیّاری را وسیله ای برای راهزنی و سوء استفاده قرار دادند که توسط عیاران، طرّار، خوانده شدند. طرّار، به معنی عیّار است که دزد و جیب بُر است. معنای دیگر عَیّار، دزد و راهزن، تبه کار و مفسد است.

💫نکته: ترکیب دو حرف [ ع ر ] به معنای عیب و عار، بوده و ریشه هایی که حاوی این دو حرف هستند، مثل [عرر، عرو، عور، عیر، عری] مفهوم ضمنی عیب و عار را با خود دارند. وحالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:

🔺عِیر: گروه، قافله، کاروان

🌿مثال: ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا ٱلْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَٰرِقُونَ: سپس ندا دهنده اى بانگ زد: اى كاروان! يقيناً شما دزد هستيد!

🌿مثال: وَلَمَّا فَصَلَتِ ٱلْعِيرُ: و زمانى كه كاروان رهسپار شد

🌿مثال: وَسْئَلِ ٱلْقَرْيَةَ ٱلَّتِي كُنَّا فِيهَا وَٱلْعِيرَ ٱلَّتِيٓ أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ: حقيقت را از شهرى كه در آن بوديم و از كاروانى كه با آن آمديم بپرس؛ و يقيناً ما راستگوييم

⚠️تبصره: ریشه دومی که به آن پرداخته می شود و در ارتباط با ریشه قبلی است عبارتست از: [ ب ع ر ] بَعیر، به شتر نر یا ماده ای گفته می شود که بزرگسال( ۴ یا ۹ ساله) شده و از بچگی در آمده باشد و بتواند با کاروان به هر جا رفته و بار، بردارد؛ این واژه بیشتر در مورد شتر بکار رفته ولی به خر و هر بار بردار، نیز بَعیر گفته می شود و فعل بَعِرَ، یعنی شتر، بزرگ شد یا باربر شد. جهت به خاطر سپردن آسان تر این ریشه، بهتر است واژه "بعر" و "بار" با هم در نظر گرفته شوند به عبارتی ، بعیر = ب (بار)+ عیر(شتر) و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:

🔺بَعیر: شتر

🌿مثال: قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ ٱلْمَلِكِ وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَاْ بِهِۦ زَعِيمٌ: گفتند پیمانه شاه را گم كرده ايم و هر كس آن را بياورد، يك بار شتر مژدگانى اوست و من ضامن آن هستم

🌿مثال: وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَٰلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ: و بار شترى اضافه مى كنيم و آن بارى ناچيز است

برچسب‌ها

مطالب مرتبط