کلدواژه: عصب
به نام خدا
سلام
امروز می خواهیم راجع به ریشه [ ع ص ب ] صحبت کنیم و کلید واژه ما عبارتست از: عصب معنای اصلی این ریشه، پیچیدن و تاباندن و محکم کردن است و هر نوع پیوند و بستن را عَصْب گفته اند. فعل این ریشه در مورد رشتن و تافتن پنبه نیز به کار می رود.
√ عَصْب، به گیاه پیچک نیز گفته می شود.
عَصَب، اسم از این ریشه بوده به ساختمان های رشته ای یا نواری شکل محکم با الیاف در هم تنیده گفته می شود.
√ عَصَب (nerve) به طور خاص، نام تارهای پیچیده عصبی است که از مغز و نخاع خارج می شوند، و جمع آن می شود >>> اعصاب. ↯ عصبی یا عصبانی یعنی در هم پیچیده
√ در زبان عربی، به ساختار طنابی شکل محکم در بدن، اعم از رگ و رشته عصبی و تاندون و رباط، عَصَب اطلاق می شود که در زبان پارسی به آن پِی می گویند و عبارت «رگ و پی» یا «رگ و ریشه» اشاره به این رشته های محکم دارد.
مَعْصوب، اسم مفعولی از این ریشه بوده به معنای بسته شده و پیچیده شده است.
عِصابَة، به دستار و عمامه ای که به سر می پیچند، یا بند و نوار که به دور چیزی می پیچند و گِرد می کنند، گفته می شود. عِصابة در مورد دسته، باند و گروه نیز به کار می رود.
تعصُّب، مصدر از باب تفعّل بوده به معنای سر سختی در عقیده است.
اِعْتصاب، مصدر از باب اِفتعال بوده به معنای گرد هم آمدن یا بستن محل کار است.
عُصْبَة، به جماعتی به هم پیوسته و متحد و نیرومند گفته می شود که با هم ارتباط محکمی داشته، یکدیگر را پشتیبانی می کنند.
√عُصْبَة، در فقه، معمولا به پسران و خویشان مذکر از جانب پدر گفته می شود.
عَصیب، بر وزن فَعیل، صفت مشبه بوده یعنی در هم پیچیده و سخت؛ و از آنجا که حوادث سخت و ناراحت کننده، هم خود، پیچیده بوده و هم انسان را در هم می پیچند، به این نام نامیده می شوند.
√ یوم عصیب، یعنی روزی که آنقدر در اثر هجوم بلا شدید شده که گره هایش باز شدنی نیست و مانند کلافِ سر در گم، پیچیده و بسته شده است.
و حالا می پردازیم به مثالهای قرآنی این ریشه:
عُصْبَة: گروه متحد و نیرومند، جماعتی به هم پیوسته، دسته و گروه
مثال: إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰٓ أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ: آن گاه كه گفتند: يوسف و برادرش نزد پدرمان محبوبتر از ما هستند، حال آنكه ما خود گروهى نيرومنديم
مثال: إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ: همانا كسانى كه آن دروغ بزرگ را (در ميان) آوردند، گروهى از خود شما بودند
عَصیب: سخت و شدید
مثال: وَقَالَ هَٰذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ: و گفت: امروز روز سختى است