کلیدواژه: عدد

کلیدواژه: عدد

به نام خدا

سلام

امروزمیخواهیم راجع به ریشه عَدَدَ صحبت کنیم و كليدواژه ماعبارتست از: عدد اصل معنای این ریشه ، شمردن هست. معناى ديگراين ريشه،اماده كردن میباشد كه درواقع نوعى شمردن محسوب ميشود.ازاين ريشه، درفارسى، اصطلاح عِدّه وعُدّه راداريم که عِدّه به معنای تعدادوعُدّه به معنای اماده شده یاتوشه میباشد. منظورازعِدّه ى زن، بعدازطلاق ،تعدادروزهایی است که باتمام شدنِ انها،زن،حق ازدواج پیدامی کند. كلماتِ  مِعده واستعدادهم،ازاين ريشه هستندكه به ترتيب،به معناى اماده سازوامادگى ميباشند. وحالاميپردازيم به مشتقات مختلف اين ريشه:

🔺عَدَدْ:شماره،تعداد

🔺عَدَّ:شمردن مثال:وَإِنْ تَعُدُّوانِعْمَةَ الّلهِ لَاتُحْصُوهَا:واگربخواهیدنعمتهای خدارابشماریدنمی توانیدشماره کنید. مثال:فَلاتَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّلَهُمْ عَدّاً:برعذاب انهاشتاب مكن مابراى انهامی شماریم،شمردنی(روزشماری دقیق میکنیم) مثال:اَلَّذى جَمَعَ مالاًوَعَدَّدَهُ:انكه مال راجمع كردوبرشمرد. مثال:فَمَالَکُمْ عَلَیْهِنَّ عِدَّةٌ تَعْتَدُّونَها:عدّه ای برای شمابه عهده انان نیست تاحسابش رانگه دارید.

🔺عادّين:شمارندگان ،ملائكه ى حسابگر

🔺مَعدود:شمرده شده،قابلِ شمارش،اندك،جمع ان میشود>>>مَعْدودات مثال:وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَراهِمَ مَعْدُودَةٍ:واورابه بهای اندک به معدودی درهم فروختند. مثال:وَاذْکُرُوااللهَ فِی أَیّامٍ مَعْدُوداتٍ:وخدارادرروزهایی معین یادکنید

🔺عِدَّة:عدد،تعداد،انچه به شمارش درايد،عده ی زن مثال:إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَالّلهِ اثْنَاعَشَرَشَهْراً:تعدادماههانزدخدادوازده ماه است. مثال:یااَیُّهَاالنَّبِیُّ إِذَاطَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوالْعِدَّةَ:ای پیامبرهروقت زنان راطلاق دهیدپس به وقتِ عده، انهاراطلاق دهیدوزمان عده رابشمارید.

🔺عُدَّة:اماده شده،شمرده شده،سازوبرگ،ابزاركار،توشه،اندوخته،ذخيره مثال:وَلَوْأَرَادُوالْخُرُوجَ لَأَعَدُّوالَهُ عُدَّةً:واگرمیخواستندخارج شوند،توشه ای برای ان اماده می کردند.

🔺إعْداد:اماده كردن(كه نوعى شمردن هست) مثال:وَأَعِدّوالَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ:هرچه درتوان داريدبراى مقابله باانهااماده كنيد.

تبصره:

ريشه عَتَدَ نيزازنظرمعناشباهت به ريشه عَدَدَ داشته به معناى اماده كردن ميباشد.

🔺عَتَدَ:اماده کردن،فراهم کردن مثال:وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَأً:وبرای انهاتکیه گاهی اماده کرد مثال:اَعْتَدنَالَهُمْ عَذَاباً اَلِیماً:برای انان عذاب دردناکی مهیاکرده ایم

🔺عَتيد:اماده،حاضر مثال:مایَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلّالَدَیْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ:انسان هیچ سخنی برزبان نمی اوردمگرانکه درکنارش فرشته ای مراقب واماده(ثبت) است. مثال:وَقَالَ قَرِینُهُ هذامالَدَىَّ عَتيدٌ:وفرشته همنشین اومی گویداین نامه اعمال اوست كه نزدمن حاضراست.

برچسب‌ها

دیدگاه دانش آموختگان

ثبت دیدگاه

مطالب مرتبط